فصل تازه زندگي ايرانيان مسلمان
مرتضي ميرحسيني
پايان نبرد زاب: به تاريخ ما امروز مصادف است با روز پاياني نبردي مشهور به نبرد زاب كه نزديك ساحل رودي به همين نام درگرفت و فرجام آن به فروپاشي قطعي دولت بنياميه انجاميد. واپسين فرمانرواي اموي در اين پيكار شكست خورد و چون امكان ماندن در عراق و شام برايش وجود نداشت، به ناچار به مصر گريخت و چندي بعد همانجا كشته شد. نبرد زاب يكي از آخرين مراحل تقابل بنياميه و بنيعباس بود و زورآزمايي نهايي اين دو خاندان و طرفدارانشان براي تعيين فرمانرواي جهان اسلام محسوب ميشد. امويان از زمان معاويه و بعد از كنارهگيري امام حسن(ع)، حكومت بر مسلمانان را به چنگ آوردند و نسل پشت نسل، براي حدود 90 سال در قدرت ماندند و مخالفان و مدعيان ديگر را يكي پس از ديگري سركوب كردند تا اينكه روزهاي ضعف و انحطاط آنها نيز فرارسيد و شورش دشمنانشان در خراسان به ثمر نشست.
مردي كه در خراسان به مخالفت با امويان برخاست و حاكميت اين خاندان را به چالش كشيد، يك ايراني با پيشينهاي مبهم و حتي مرموز به نام يا شهرت ابومسلم بود. خيليها ابومسلم را خادمي از ميان خادمان پرشمار بنيعباس ميشناختند، اما برخي ديگر معتقد بودند كه او بزرگتر از آن است كه در محدوده سايه عباسيان جاي بگيرد و بيشك نيتهاي پنهاني در سر دارد. به هر رو، او شورش بزرگ را آغاز و ساماندهي كرد و بعد از سه سال جنگ و اردوكشي و تعقيب و گريز، دست امويان را از ايران و عراق بُريد.
اما در پيشروي به سوي شام و جنگ زاب حضور نداشت و كار را به سرداران ديگر سپرد. فاتحان زاب پس از هزيمت سپاه دشمن و فرار خليفه اموي، به شام سرازير شدند و در همهجا دست به كشتار و تباهي و غارت زدند و چنانكه گفتهاند «از مرده و زنده خاندان اموي انتقام گرفتند.» مردگان را از قبر بيرون كشيدند، برخي از جنازهها را به دار آويختند و برخي ديگر را به ميان شعلههاي آتش انداختند. زندهها را نيز بيرحمانه مثله و مجازات كردند و بقاي اجسادشان را جلوي سگها و گرگها ريختند. با اين انتقام سخت و جابهجايي قدرت از بنياميه به بنيعباس، فصلي از تاريخ اسلام پايان يافت (128خ) و دوران تازهاي از حيات سياسي و اجتماعي مسلمانان، بهويژه ايرانيان شروع و بستر نقشآفريني آنها در ساخت تمدن شكوهمند اسلامي مهيا شد.
همچنين: مرگ شارلماني؛ او شاه فرانكها و بزرگترين و مقتدرترين فرمانرواي اروپا در قرون وسطي بود و از طرف پاپ و كليساي كاتوليك هم پشتيباني ميشد، اما كوششهايش براي برپايي يك امپراتوري به عظمت و دوام امپراتوري روم به نتيجه مطلوب وي نرسيد (814)؛ تبعيد دانته، شاعر و سياستمدار ايتاليايي از فلورانس؛ او «كمدي الهي» را بعد از اين ماجرا نوشت (1302)؛ اكران فيلم «دكتر استرنجلاو» يكي از مشهورترين ساختههاي استنلي كوبريك؛ يك كمدي سياه و تلخ با موضوع جنگ سرد و احتمال استفاده از بمب هستهاي كه عنوان فرعي بسيار جالبي داشت: چگونه ياد گرفتم كه ديگر نگران نباشم و به بمب عشق بورزم (1964).