درباره «روزگار من و شعر»
شايد كودك نهسالهاي...
ابراهيم اسماعيلياراضي
خبر دست به كار شدن احمد اميرخليلي براي مدون كردن بخشي از لحظات و دقايق و روزهاي محمدعلي بهمني، براي من كه تجربه «از عشق تا عشق» را پشت سر گذاشته بودم، رنگ ديگري داشت؛ چراكه در روزها و سالهاي پس از انتشار اين كتاب، بارها و بارها اهميت گردآوري و انتشار اين دقايق را دريافتهام و مزدش را گرفتهام؛ بيش از همه از نسلي كه فرصت نكردهاند، حسين منزوي را از دور يا نزديك ببينند، صدايش را بشنوند و بدانند كه سلوكش چگونه بوده است. (اگرچه حسرت ناتمام ماندن آن كار تا لحظه تمام شدن خودم و چه بسا پس از آن، در من هست.)
در اهميت تاريخ شفاهي، كم گفته و نوشته نشده؛ پس، از اين موضوع ميگذرم و به اهميت خاص «روزگار من و شعر» ميپردازم؛ كتابي كه به باور من، اندكي از بسيار است و اميدوارم كه اميرخليلي كمر همت ببندد و آن را تا حد ممكن و البته به بايستگي، پربارتر و رنگارنگتر كند. «روزگار من و شعر» كتاب مهمي است چون بخواهيم يا نخواهيم، دوست داشته باشيم يا نداشته باشيم، بپذيريم يا نپذيريم و... محمدعلي بهمني در ادبيات ما نام مهمي است؛ در شعر ما (نه فقط غزل) و در تصنيف و ترانه ما؛ خيلي مهمتر از خيلي از منتقدانش كه چه بسا در مواردي خود منِ كوچكترين شاگرد ادبيات هم در برخي موارد، از سر دوستداري جزو آنها بودهام يا باشم!
حالا اين پرسش مطرح ميشود كه آيا هر كتابي كه درباره هر آدم مهمي باشد، كتاب مهمي است؟ پاسخ سفتوسخت هر كسي كه اندكي كتاب بشناسد، «نه» است؛ مصداقها هم كم نيست. بين چنين كتابهايي، كتابي مهم است كه در آن، درك درستي- از هر زاويهاي- نسبت به فرد موضوع كتاب وجود داشته باشد.
خب، وقتي اين نسبت در يك كتاب به نزديكترين شكل ممكن و بهطور بلاواسطه برقرار باشد، ديگر حرفي در اهميت كتاب نميماند.
بخت بلند «روزگار من و شعر» اين است كه ميتواند افزودهتر و فربهتر شود؛ چه در متن و چه در فرامتن. شكر خدا سايه محمدعلي بهمني بالاي سر اين كتاب و همه خوانندگان مشتاقش هست (و اميدواريم كه خنكاي اين سايهسار، حالاحالاها به عزت برقرار بماند)؛ پس تخاطبهايي كه از اين به بعد درباره اين كتاب درخواهد گرفت، فرصتهاي ويژهاي به مخاطب و مولف و موضوع خواهد داد تا بگويند و بشنوند و بنويسند و بيفزايند.
ديگر اينكه اين كتاب، ويژه است چون در زندگي محمدعلي بهمني ويژگيهايي هست كه در زندگي بسياري از شاعران ديگر ما نبوده است. شايد فرداروز كودكي نهساله كه كارگر چاپخانهاي نمور و تاريك باشد، اين كتاب را ورق بزند و باور كند كه ميتواند زندگياش را شعر كند. مهم نيست؟
اميد است حركت آقاي اميرخليلي دستمايه پژوهشگران و شاعران جوان ديگر شود و بعد از اين باز هم اداهاي ديني از اين دست نسبت به بزرگان ادبيات اين مرز وبوم داشته باشيم.