جشنواره چهلم
حسن لطفي
در اينكه داشتن جشنواره فيلمي بدون حاشيه امكانپذير نيست، نبايد شك كرد. بد هم نيست. با حاشيهها جشنواره بامزهتر و جذابتر ميشود. هرچند اين حاشيهها براي كساني باشد كه بهجاي جشنواره سي و هفتم به چهلمين جشنواره فيلم فجر فكر ميكنند. جشنوارهاي كه در سال 1400 برگزار ميشود و آنها دوست دارند دبير جشنواره مورد نظرشان با نظر وزيري انتخاب شود كه خودش منتخب رييسجمهوري است كه همفكرانش هشت سال براي بر صدر نشاندن او تلاش كردهاند. در چنان حالتي لابد به نظر اين افراد تعداد فيلمهاي صادق زياد و مراسم افتتاحيه و اختتاميه بينقص برگزار ميشود چرا كه بسياري از اين منتقدين سياهبين امروز وقتي رفقا (ببخشيد برادرانشان) بر سر كارند همهچيز را سفيد ميبينند. بگذريم و برويم سراغ اصل ماجرا و جشنواره سي و هفتم. آن هم در روزي كه فيلم مستند بهارستان خانه ملت ساخته بابك بهداد آغاز خوبي براي يك روز سينمايي بود. فيلم از ميدان بهارستان و مكان مجلس را بهانه كرده تا با استفاده از عكس و تصاوير آرشيوي روايتگر نقش مجلس و نمايندگانش از آغاز تا سال 1357 در سرنوشت ملت باشد. مجلسي كه مهمترين دستاوردش (ملي شدن صنعت نفت) است و در دورههاي مختلف از سران كشور دور و به مردم نزديك شده است. فيلم به واسطه اطلاعاتي كه ميدهد (هر چند تكراري) از كشش لازم براي نشستن و مجذوب كردن برخوردار است. خصوصا براي كساني كه همچون سازنده فيلم دلبسته زندهياد محمد مصدق هستند؛ البته گمانم اين فيلم براي كسانيكه بهجاي شعار زندهباد مخالف من پي مردهباد مخالف من هستند فيلم خوبي نيست. براي آنها فيلم زماني صادق ميشد كه مصدقش كمرنگتر بود و ..... بگذريم. ناگهان درخت ساخته صفي يزدانيان تلاش دوباره فيلمسازي است كه به جاي داستان، واقعه، كشمكش بيروني و.... بر خلق لحظات شاعرانه، مرور خاطرات و ايجاد حس لحظهاي تمركز ميكند. با آنكه فيلم قبلي كارگردانش (در دنياي تو ساعت چند است) را كاملتر ميدانم اما بعضي از لحظات ناگهان درخت هم برايم دلچسب بود. خصوصا پايان فيلم. هر چند كه در اين زمانه بيشتر منتظر پايانهاي از جنس پايان فيلم قصر شيرين ساخته رضا ميركريمي هستم؛ پاياني كه تحول شخصيت همراه با اميد و آينده خوب است. البته ميدانم اين انتظار وصل به خواستي شخصي است و نميتواند دليلي براي خوبي يا بدي فيلمي باشد. براي خوب دانستن فيلمي بايد عناصر ساختاري به خوبي كنار هم نشسته باشند؛ اتفاقي كه تا حدودي در آخرين ساخته رضا ميركريمي افتاده است. شروع قصر شيرين شروعي پركشش و پويا است. شخصيت اصلي فيلم اگر چه از نظر خصوصيات و مشكلي كه در آن گرفتار است استثنايي است اما آنقدر جذابيت دارد كه بتواند بيننده را نسبت به خودش كنجكاو و علاقهمند كند؛ جذابيتي كه با بازي نسبتا خوب حامد بهداد و فضاسازي وكارگرداني قابل قبول ميركريمي به دست آمده است. فيلم سمفوني نهم ساخته محمد رضا هنرمند آخرين فيلم روزي است كه با بهارستان خانه ملت برايم شروع شده است. هنرمند سي و سه سال پس از ساخت فيلم زنگها دوباره به سراغ مرگ رفته است اما مرگ ميانه سالي هنرمند بيش از آنكه شوخ و شنگ باشد، تلخ است؛ تلخياي كه همراه با طنز و هجو است. شايد او ميخواسته...... بگذريم خواست او هر چه بوده فيلم بين مليت، عشق، حسد، مرگ، برادركشي و.... سرگردان است.