• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4302 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۱۷ بهمن

«زمين‌سوخته» به چاپ سيزدهم رسيد

جنگ به روايت احمد محمود

محمد جواد محمدي

 

 

بي‌ترديد كتاب «زمين سوخته» كه اخيرا به چاپ سيزدهم رسيده است، مرجعي براي رمان‌نويسان ژانر جنگ به حساب مي‌آيد كه خواندن آن براي داستان‌نويسان ضروري است. در واقع زنده‌ياد احمد محمود با تيزبيني و آينده‌نگري خاص خود زمين سوخته را در سال 61 و پس از شهادت برادرش با قلمي حرفه‌اي به رشته تحرير درآورده و در آن نكات برجسته‌اي را مطرح كرده است كه هر فراز آن مي‌تواند آغاز يك رمان در ژانر جنگ باشد.

نكته برجسته اين رمان بيشتر از آن جهت است كه محمود به عنوان داناي كل توانسته به خوبي بي‌طرفي و استقلال راوي را از همه جريانات سياسي زمان پر هياهوي خود حفظ كند و به گونه‌اي مسائل را روايت كرده كه حكايت از پختگي و نگرش عميق وي دارد.

محمود در اين رمان شروع تجاوز ارتش بعث عراق را به نواحي جنوبي كشورمان روايت و شقاوت و كينه ديرينه بعثي‌ها در ويراني مناطق مرزي و به‌خصوص حمله به اقشار مختلف مردم بي‌دفاع اعم از زن و كودك و پيرمرد را با قلمي كاملا زيبا براي خواننده تصوير كرده است. زنده‌ياد احمد محمود در اين رمان، تاريخ سه ماهه اول جنگ را با زبان شيرين جنوبي روايت كرده است كه همين به كار گرفتن زبان مي‌تواند دستورالعملي براي ژانرنويسان دفاع مقدس باشد.

او اميال و اغراض افراد را در بحبوحه جنگ و به هنگام آواره شدن مردم بي‌دفاع، به خوبي ترسيم كرده است. اينكه در آن شور جنگ عده‌اي به فكر احتكار ارزاق مردم يا خريد ارزان لوازم آوارگان بودند و عده‌اي نيز با منسجم نبودن نيروهاي مسلح، خود به فكر دفاع از سرزمين مادري‌شان افتادند و در مقابل هجوم دشمن ايستادگي كردند تا سرانجام دسته‌هاي مقاومت مردمي برپا شد، گستره وسيعي از رفتار جمعي در شروع جنگ تحميلي را بيان مي‌كند.

محمود در «زمين سوخته» به زيبايي توانسته است رفتار مردم را در قبال حمله دشمن بدون هيچ آلايش و مبالغه آن چنان صميمانه به تصوير بكشد كه بدون ترديد خواننده را با قهرمانان داستان كه درواقع مردم كوچه بازار و خيابانند، هم‌نوا مي‌سازد: «پيرمرد، نيمه‌نفس غر مي‌زند، نامسلمونا چرا ديگه شهر؟ پشت سر پيرمرد، دو جوان، هر دو ميانه قامت، يكي سفيدرو و ديگري سيه چرده، هجوم مي‌آورند تو پناهگاه. اگر دو نفر ديگر بيايد
نفس‌مان مي‌گيرد.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون