• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4302 -
  • ۱۳۹۷ چهارشنبه ۱۷ بهمن

نگاهي به غرب غم‌زده اثر مارتين مك‌دونا

خالي‌بند دنياي غرب

ساسان فقيه

 

 

مارتين مك‌دونا يكي از مهم‌ترين درام‌نويسان معاصر ايرلند است كه در ايران نيز آثار او مورد اقبال بسيار زيادي قرار گرفته است، به‌طوري كه تقريبا اكثر مخاطبان آثار نمايشي، نمايشنامه‌هاي او را خوانده‌اند يا اجراهاي زيادي را از آثارش روي صحنه تئاتر تهران ديده‌اند. پس شايد كار بيهوده‌اي نباشد كه به واسطه‌ نمايشنامه‌ «غرب غم‌زده» - سومين اثر از سه‌گانه لي‌نين- با يكي از نمايشنامه‌نويسان مهم و جريان‌ساز اوايل قرن بيستم ايرلند «ادموند جان ميلينگتن سينگ» آشنا شويم.«غرب غم‌زده» داستان دو برادر به اسم‌هاي كلمن و ولش است كه از مراسم تدفين پدرشان به همراه كشيش بازگشته‌اند و ما به زودي مي‌فهميم حادثه‌اي كه منجر به فوت پدر شده است، تصادفي نبوده بلكه كلمن اقرار مي‌كند پدرش را به خاطر ايراد گرفتن از مدل مويش كشته است. پدركشي اولين بن‌مايه‌اي است كه «غرب غم‌زده» را به نمايشنامه «خالي‌بند دنياي غرب» (۱۹۰۷) اثر جان ميلينگتن سينگ وصل مي‌كند. براي اثبات اين رابطه، نشانه‌هاي ديگري نيز وجود دارد كه مهم‌ترين آن، اسم نمايشنامه‌ مك‌دوناست. مك‌دونا اسم نمايشنامه‌اش را از يكي از ديالوگ‌هاي «خالي‌بند دنياي غرب» ميلينگتن وام گرفته است. در اين نمايشنامه مرد جواني به نام كريستفر ماهن (كريستي) به ميخانه‌اي در غرب ايرلند وارد مي‌شود و ادعا مي‌كند كه پدرش را كشته است. داستان قتل پدر، صاحب ميخانه، مايكل جيمز فلائرتي را بسيار تحت تاثير قرار مي‌دهد و براي كريستي شغلي در نظر مي‌گيرد. كريستي علاوه بر كار در ميخانه، مسوول مراقبت از دختر مايكل فلاهرتي، پگين مي‌شود. اين تصميم باعث مي‌شود تا نامزد پگين ناراحت شود. نامزد پيگن، شان، مردي مذهبي و كليساروست. در جايي از اين نمايشنامه فلائرتي براي تكه انداختن به شان در ديالوگي غيرمستقيم مي‌گويد: « آه… امروز توي اين غرب غم‌زده لطف الهي شامل حالمون شده و خدا خواسته مرد نجيبي برات پيدا كنم پگين...» به نوعي مي‌توان گفت مك‌دونا تفسيرش از واژه «غرب غم‌زده» در اين ديالوگ را به شكل نمايشنامه‌اي خلق كرده است. ميلينگتن «خالي‌بند دنياي غرب» را تحت تاثير دو اتفاق واقعي نوشت. در نخستين حادثه، مردي پدر خود را مي‌كشد و مردم پنهانش مي‌كنند. در دومين حادثه مردي به قتل زني - كه صاحبكارش بوده - دست مي‌زند، اما زن نمي‌ميرد و فقط زخمي مي‌شود. اين دو اتفاق بن‌مايه‌ «خالي‌بند دنياي غرب» را تشكيل مي‌دهند و كريستي ماهن، شخصيت اصلي اين نمايشنامه به واسطه‌ مردم به يك قهرمان بدل مي‌شود، قهرماني كه سپس به دست خود همين مردم به تباهي مي‌رسد.ميلينگتن اولين بار در ۲۶ ژانويه ۱۹۰۷، «خالي‌بند دنياي غرب» را در تئاتر آبي شهر دوبلين به روي صحنه برد و با وجود حساسيت‌ها و اعتراض‌هايي كه نمايشش بين مردم برانگيخت، اجرايش را ادامه داد. مخالفان معتقد بودند ميلينگتن در اين اثر به غرور ملي، مذهب كاتوليك و اخلاق و آداب عمومي اهانت كرده است. ميلينگتن اما معتقد بود مردم هنوز آماده‌ پذيرش طنز نيستند، به نظر او غير از دو واژه، بقيه كلمات متن به‌طور كامل بين مردم روستانشين ايرلند رايج هستند. ميلينگتن جزو اولين كساني بود كه زبان عاميانه مردم را وارد اثري هنري كرد و نويسندگاني مثل شان اوكيسي و مارتين مك‌دونا را تحت تاثير خود قرار داد. اما در كنار زبان اين اثر، نگاه طنز و طعنه‌آميز ميلينگتن به مفهوم حماسه و قهرمان حماسي در جامعه بسيار مورد توجه قرار گرفته است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون