فروغ زمان
محمد سرير
آغاز آشنايي من با اشعار فروغ به حدود دهه 40 بازميگردد و زماني كه تازه آغاز به كار آهنگسازي براي راديو كرده بودم. در آن زمان برنامهاي بود به نام جوانان كه در آن اشعاري از معاصرين و همراه با موسيقياي كه نزديك به انديشه جوانان آن زمان بود، كار ميشد. آن زمان مصادف شد با درگذشت فروغ و اين موضوع توجه را بيشتر به خودش جلب كرد. البته پيش از آن نيز با اشعار فروغ آشنايي داشتم اما اينكه فروغ در سنين جوانياش اشعاري را سروده است حرف تازهاي براي گفتن داشت و پختگي قابلقبولي داشت، براي من جالب شد. در آن زمان چند قطعه از اشعار فروغ را براي كار كردن انتخاب كردم كه يكي از آنها غزل معروفي است با مطلع «اي شب از روياي تو رنگين شده» كه شايد براي جوانان آن سنين در آن روزگار كمي سنگين بود. اما من به واسطه آشنايي با ادبيات فارسي، با وجود آنكه تحصيلاتم در رشته رياضي بود، اشعاري از اين دست را انتخاب كردم و براي آنها موسيقي ساختم.
در موسيقي با كلام، جايگاه شعر و كلام از اهميت ويژهاي برخوردار است، به ويژه اشعاري كه روي آن موسيقي ساخته ميشود. در دهههاي گذشته كمتر اتفاق ميافتاد كه روي اشعار موسيقي ساخته شود و معمولا ترانهسراياني بودند كه با توانايي بسيار روي موسيقي كلام مناسبي ميگذاشتند كه بسياري از اينها در حافظه تاريخي مردم مانده است و باقي هم خواهد ماند.
من فكر ميكنم كه در شعراي معاصر، همانطور كه بسياري از بزرگان هم اشاره كردهاند شعر فروغ داراي انديشههاي خاصي است و همچنين استفاده كلامي منحصربهفرد آن باعث ميشود تاثيرگذاري بيشتري داشته باشد. همچنين فروغ نگاه نو و تازهاي به شعر فارسي داشت بهخصوص كه بيانگر وضعيت و روزگار و زمانه خودش بود. با اينكه متاسفانه فروغ را در سن سي و دو سالگي، در اوج بلوغ انديشه وكارياش از دست داديم اما اشعار پخته و نغز بسياري از او به يادگار مانده است، بهويژه آنكه اين اشعار ميتواند در كار ترانهسرايي استفاه شود. البته اين كار دقت بالايي ميطلبد، به اين خاطر كه اشعار سادهاي نيستند اگر بخواهيم مفاهيم و انديشههاي پيدا و پنهان شعرا همانطور كه هست را منتقل كنيم.
از نظر من يكي از برجستهترين شاعران معاصر روزگار ما فروغ فرخزاد است بهويژه آنكه برجسته شدن در ادب فارسي كار سادهاي نيست. ما پيشينه درخشاني در ادبيات داريم و حضور در اين عرصه توانايي خاصي را ميطلبد.