فرصت طلايي
يكي از اين ابزارها بهرهگيري از كنوانسيونهاي تغييرات آب و هوايي در بستري حقوقي با جلب مشاركت گروهي است. پيمان كيوتو و توافقنامه پاريس از جمله اينها هستند. به عبارتي هر كشوري كه بخواهد در مسير اقتصاد كم كربن حركت كند، لازم است خودش را از طريق نيازهاي مالي و فناوريها تجهيز كند. يكي از ابزارهاي تجهيزكننده، از طريق پيوستن به محورهاي پيشبيني شده پاريس قابل حصول است. بنابراين ميتوان ادعا كرد كه اين توافقنامه يكي از فرصتهاي طلايي است كه ميتواند كشور را به سمت و سويي هدايت كند كه در اين بازه زماني محدود حتي اگر تصور بر اين باشد كه تقاضا براي نفت و مشتقات آن كاهش پيدا ميكند، از توليد كربن بيشتر خودداري كرده و به سمت و سوي اقتصاد كم كربن برويم. طي اين دو سال باقيمانده يقينا ميتوان بهترين بهره را هم در مقياس ملي و بينالمللي از اين توافقنامه بينالمللي برد.
در پايان بايد به اين نكته توجه كرد كه ما در كشوري زندگي ميكنيم كه بخش قابل توجه اقتصاد آن وابسته به صادرات نفت خام و مشتقات پالايشگاهي و همچنين گاز طبيعي است و برخي تصور ميكنند؛ با الحاق به توافقنامه پاريس براي كشور ما محدوديت در صادرات نفت و گاز ايجاد خواهد شد. اين در حالي است كه توافقنامه پاريس نه تنها محدوديت نيست بلكه يك فرصت طلايي به حساب ميآيد.
بر اساس آخرين پيشبينيهاي رسمي بينالمللي، تقاضاي جهاني نفت تا سال 2040 بالغ بر 105 ميليون بشكه در روز خواهد بود. در حالي كه امروز تقاضاي نفت جهان، حدود 90 ميليون بشكه در روز است. براي همين هم توافقنامه پاريس هيچ محدوديتي در صادرات نفت ايجاد نخواهد كرد و ايران و ساير كشورهاي صادركننده نفت فرصت خواهند داشت كه نه تنها وضع موجود خود را حفظ كنند بلكه حتي ميتوانند به دليل افزايش تقاضا، به افزايش صادرات فكر كنند و پيشبيني ميشود كه تقاضا براي انرژي در جهان افزايش يابد. همچنين نياز مازاد به انرژي هم بايد توسط انرژيهاي تجديدپذير مثل انرژي خورشيدي، بادي، زمين گرمايي و برقابي تامين شود. بنابراين همچنان در بخش نفت و گاز مطالبه جدي در سطح جهاني براي تامين انرژي وجود دارد و تا سال 2040 سرمايهگذاري در اين زمينه رو به افزايش خواهد بود.