پوران، پوران است
محسن آزموده
ديروز پوران شريعترضوي در بيمارستان لاله تهران درگذشت. آيا بايد او را چنان كه مشهور است، همسر علي شريعتي خواند؟ يا بايد او را خواهر آذر (مهدي) شريعترضوي ناميد؟ يا مادر احسان و سوسن و سارا و مونا؟ دكتر شريعتي اگر بود، شايد ميگفت، پوران، همه اينها هست اما اين همه پوران نيست، پوران، پوران است. زني مستقل و متجدد و تحصيلكرده و آگاه كه در تمام اين سالها، به عنوان چهرهاي فعال و مبارز در مراسم نيروهاي ملي- مذهبي در كنار فرزندان و همفكرانش حضور مييافت و هويت و احترام خانواده اصيل و متعهدش را به نمايش ميگذاشت.
آذرماه سال 1391 به بهانه انتشار ترجمه مجموعه آثار دكتر شريعتي و براي شنيدن روايتش از شهادت برادرش آذر به همراه كبوتر ارشدي به خانهاش در حوالي ميدان تجريش رفتم. پوران خانم در آن ديدار، با بزرگواري از ما پذيرايي كرد. در خانهاي كه بر ديوارهايش عكسها و طرحهايي از دكتر شريعتي به چشم ميخورد و رديف مجموعه آثار شناختهشده او با همان جلدهاي مشكي در كتابخانه ديده ميشد. خوشبيان و باوقار بود و محضري گرم و صميمانه داشت، مادرانه، امن و اطمينانبخش. با وجود عشق و علاقه بيپايانش به برادر و همسر، همزمان توانسته بود استقلال و هويت خود را از آنها حفظ كند و از موضع منتقد و ويراستاري ادب در ميراث فكري و بصري آنها نظر ميداد و خاطراتش از شهادت مهدي را با متانت و استواري روايت ميكرد. علي شريعتي، بخواهيم يا نخواهيم، بدون ترديد يكي از موثرترين چهرهها در شكلگيري (دست كم) فكر انقلاب در ايران است و در سالهاي مياني دهه 1350 گروههاي مبارز انقلاب گوناگون، به شيوههاي مختلف از او و گفتارها و نوشتارهاي تند و تيزش متاثر شدند؛ البته خودش يك سال قبل از وقوع انقلاب درگذشت و فروپاشي نظام سلطنتي در ايران را نديد. با وجود اين همسر، خانواده فرزندانش در طول چهل سال گذشته، هيچگاه درصدد سهمخواهي بر نيامدند و به هيچ گونه رانتي آلوده نشدند. مستقل و منتقد باقي ماندند و همواره فاصله انتقادي و روشنفكري خود را از قدرت از سويي و از گروههاي سياسي موافق و مخالف از سوي ديگر حفظ كردند و ميراث شريعتي در مقام روشنفكري مستقل و منتقد را حفظ كردند. اين استقلال و آزادانديشي بدون ترديد حاصل مشي و منش و روش پوران شريعترضوي در مقام زني مستقل و روشنفكر و تحصيلكرده بود كه سرسختانه به آرمانهاي آزاديخواهانه پايبند ماند و هيچگاه به سياستزدگي دچار نشد.