• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4307 -
  • ۱۳۹۷ شنبه ۲۷ بهمن

برخيز و از شريعتي سخن بگو...

محمود فاضلي

دكتر فاطمه (پوران) شريعت‌رضوي (همسر علي شريعتي) كه در چند روز اخير به دليل سكته مغزي در بيمارستان بستري شده بود، سرانجام به ديار حق شتافت و خانواده و دوستداران شريعتي را در سوگ فرو برد. نام شريعت‌رضوي اگرچه ما را به ياد علي شريعتي مي‌اندازد اما اجازه مي‌خواهم كه اين بار از شريعت‌رضوي سخن بگوييم. سال‌ها پيش براي اولين‌بار كتاب «طرحي از يك زندگي» را با سرعت غيرقابل باوري! و چند ساعته به پايان رساندم.

خواندن اين كتاب مرا به خاطرات دوران اختناق رژيم ستم‌شاهي مي‌برد كه كتاب‌هاي شريعتي دست به دست و خانه به خانه مي‌گشت و نوارهاي سخنراني‌هايش «شمع» خانه‌هاي علاقه‌مندان به شريعتي بود. خطرات وي تعريف و تمجيدهاي متداول و كليشه‌اي زني از همسرش نيست، بلكه واقعيت يك زندگي است.

خاطراتي كه در كتاب مي‌خواني هر چند شريعتي‌محور است اما نبرد سخت شريعت‌رضوي با شرايط خاص زندگي است.

سال‌ گذشته شريعت‌رضوي در يك هواي گرم تابستاني و در سالگرد خاموشي شريعتي در «خانه ‌موزه دكتر شريعتي» كه همان منزل وي بوده است حضور يافت و بار ديگر ضمن ديدار از قسمت‌هاي مختلف منزل خود كه دراختيار شهرداري منطقه قرار گرفته است، بازديد كرد و خاطرات دوران سخت زندگي در اين خانه كه همزمان با دوران زنداني بودن شريعتي در كميته مشترك بود را مروري دوباره كرد. به گفته او، شريعتي در روزهاي نخست آزادي از زندان و حضور در اين خانه از تاريكي خانه خريداري شده گلايه مي‌كند كه البته ناشي از احساس ماه‌ها زنداني انفرادي وي در كميته مشترك است چراكه خانه او از نور بسيار زيادي برخوردار بود.

شريعت‌رضوي در چهار دهه گذشته به طرق مختلف گفتني‌هاي زندگي با علي را دراختيار عموم قرار داده است. به گفته او، شريعتي از اينكه توانسته است 18 ماه زندان سلول انفرادي را تحمل كند و همچنان بر عقايد خود استوار باشد، بسيار خرسند بوده و به همسرش به شوخي گفته است، «اين منم، كسي كه 18 ماه تنها در زندان انفرادي به سر برده و سالم مانده‌ام.» همسر شريعتي اگرچه به ذكر خاطراتي از زندگي با شريعتي و نحوه آشنايي‌اش با او و تحصيلات مشترك در دانشكده ادبيات و روزهاي سخت خانه به دوشي سخن گفت اما طبق سنت سال‌هاي اخير با زبان تند و تيز خود به مجموعه بي‌مهري‌ها به شخص شريعتي و كتاب‌ها و فرزندانش اشاره مي‌كند؛ «مردم بسيار قدرشناس هستند و اگر مردم نبودند نامي از شريعتي نبود.»

وي از تعطيلي حسينيه ارشاد و خانه‌نشيني علي يا تصميم به خروج از كشور، به عنوان روزگاري سخت ياد مي‌كند.

خاطرات جذاب وي از شريعتي بي‌شك در شناخت بيشتر مردم از وي كمك شاياني كرده است. او خاطره ديدار اول با شريعتي را چنين به ياد مي‌آورد؛ «يك بار سر كلاس، يكي از استاد‌ها به ما گفت: شماها مي‌دانيد يكي از همكلاسي‌هاي‌تان فرد دانشمندي است كه نويسنده كتاب ابوذر است. بعد گفت آقاي شريعتي بلند شويد تا همكلاسي‌ها با شما آشنا شوند. پسري آخر كلاس ايستاده بود كه خيلي هم شيك‌پوش نبود و لباس پيش پا افتاده‌اي به تن داشت. اين اولين‌بار بود كه او را ديدم. در برخوردش با همكلاسي‌ها، خيلي راحت و بي‌تكلف و در برخورد با اساتيد هم آزاد و راحت بود. حس مي‌كردم با آدم خاصي سر و كار دارم، آدمي با سرنوشتي متفاوت است و اگر تقاضاي ازدواج او را رد كنم، روزي بايد حسرت بخورم.»

شريعت‌رضوي نوشتن طولاني‌مدت شريعتي را چنين به ياد مي‌آورد؛ «گاهي تمام شب براي نوشتن بيدار مي‌ماند. معمولا جا و مكان مشخصي براي نوشتن نمي‌خواست. با وجود داشتن ميز كار، كمتر پشت آن مي‌نشست و از آن استفاده مي‌كرد. تنها وسواسي كه به خرج مي‌داد و خواهشي كه داشت اين بود كه كسي به اتاق كارش نرود و آنجا مرتب و جمع و جور نشود. ولي من خودم به ناچار هر روز بايد به نوشته‌ها و كتاب‌هايش تاحدودي سر و سامان مي‌دادم. علي عادت نداشت نوشته‌هايش را جمع كند. در حيرت مي‌ماندم كه چگونه مغز او آن همه خلاقيت دارد و چطور مطالب را آن‌قدر عميق و با دقت حلاجي مي‌كند. مطالعه و نوشتن زندگي علي بود. نوشتن بزرگ‌ترين لذت زندگي‌اش بود. وقتي مطلبي را به اتمام مي‌رساند مي‌ديدي كه سرشار از لذت مي‌شود و احساس رضايت مي‌كند.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون