زنان و حمل و نقل پاك
شهربانو اماني
عضو شوراي اسلامي شهر تهران
متاسفانه در آغاز دهه پنجم انقلاب اسلامي هم هنوز نگاه به بانوان كشور هنوز نگاهي از جنس شهروند درجه دومي است. با وجود صرف بودجههاي فرهنگي انتظار ميرفت كه امروز بسياري از معضلات فرهنگي و اجتماعي ما حل شده باشد. اما در عمل اين مناسبات اتفاق نيفتاده و در بخشهاي مختلف به خصوص در حوزههاي فرهنگي و حقوقي و... نگاه به زنان جامعه ما همچنان نگاهي مبتني بر جنسيت و متاثر از مناسبات سياسي است. همين مساله باعث شده تا وقتي به پشت سر نگاه ميكنيم، ميبينيم كه با وجود تمامي شعارهايي كه داده شده و با وجود تمام تلاشهايي كه شده زنان كشور همپاي مردان در پيشرفت و توسعه نقش نداشتهاند. دوچرخهسواري بانوان نيز يكي از نمونههاي ناكام است.
واقعيت اين است كه دوچرخهسواري با وجود نقشي كه ميتواند در حمل و نقل «پاك» در شهرها داشته باشد، تا امروز مغفول مانده است. اين در حالي است كه امروزه در بسياري از كشورهاي دنيا دوچرخه رسما يكي از مهمترين وسايل حمل و نقل درون شهري محسوب ميشود و در كنار پيادهروي از جايگاه ويژهاي برخوردار است و اتفاقا درست به همين دليل كشورهاي پيشرفته سرمايهگذاريهاي عظيمي براي فراهم كردن و آمادهسازي زيرساختهاي دوچرخهسواري در شهرهاي خود انجام دادهاند. حالا در چنين شرايطي ما نهتنها تاكنون اقدام درخور و مناسبي براي تشويق و ترويج دوچرخهسواري انجام ندادهايم بلكه در عمل مانع از استفاده بانوان -يعني نيمي از جمعيت جامعه- از اين وسيله ساده و ارزشمند و مفيد براي سلامت روح و جسم انسان، شدهايم. متاسفانه به نظر ميرسد بسياري از تصميمات مديريتي در اين زمينه غيرتخصصي و سليقهاي گرفته شده است و همين امر موجب شده تا حضور بانوان در خيابانهاي شهر همچنان از مسائل بسيار مهم و از مطالبات جوانان كشورمان باشد كه ما پاسخي براي آن نداريم و البته تلاشي هم براي حل آن نكردهايم! در صورتي كه معتقدم همان طور كه شهردار تهران نيز گفت با كمي تعامل و فرهنگسازي و تشريح برخي حساسيتها و رعايت بعضي ملاحظات ميتوان اين حساسيتها را به حداقل رساند. ضمن آنكه معتقدم اصولا هر آنچه در محيطهاي اجتماعي مفسده ايجاد كند، جايز نيست. در طول اين 40 سال ما نتوانستهايم الگوهاي تربيتي و عمومي مناسبي براي مردممان عرضه كنيم و بنابر همين كمكاريها نتوانستهايم به آنها اجازه دهيم كه چگونه زندگي كردن را خودشان انتخاب كنند. لذا در حل معضلات اجتماعي و اشتغالزايي هم همواره اين زنان بودهاند كه از قافله عقب ماندهاند. در حالي كه اگر بودجههاي فرهنگي دولتي را به درستي صرف پرورش شهروندانمان و اصلاح فرهنگ ميكرديم، مسلما امروز با بسياري از اين مشكلات فرهنگي و اجتماعي كنوني مواجه نبوديم و بر سر راهمان گرههايي نبود كه مجبور باشيم به سختي بازشان كنيم. چه بسا اگر درستتر فرهنگسازي ميكرديم امروز مجبور نبوديم همچنان براي دوچرخهسواري نيمي از جمعيت جامعه مانعتراشي كنيم. اميدواريم مديران ما در فرصتي كه هم اينك پيش آمده با همفكري و همدلي خود، يكبار براي هميشه در مورد موضوع دوچرخهسواري بانوان و اصولا نحوه حضور خانمها در جامعه و شهر و ورزش كردن و.... آنها تصميم درست بگيرند و با ارايه راهكارهايي مناسب زمينه را براي حضور زنان در همه بخشهاي جامعه و تضمين سلامت آنها فراهم آورند.