حفاظت گونهمحور يا اكوسيستممحور؟
رضا گلجاني
رويكردهاي حفاظتي در ايران عمدتا گونهمحور و با مقياس كشوري هستند. طرح حفاظت از پلنگ، طرح حفاظت از يوزپلنگ و طرح حفاظت از خرس سياه از جمله معروفترين اين طرحها هستند. بايد توجه داشت كه روند تغييرات جمعيت و كيفيت زيستگاه عوامل وابسته به مكان است و در هر منطقه يا اكوسيستم اين عوامل ميتواند متفاوت باشد. بهطور مثال پويايي جمعيت و شرايط زيستگاه پلنگ در شمالشرق ايران با جنوبغرب يا حتي با استانهاي همجوار متفاوت است. در برنامهريزيهاي كلان مديريتي بايد طرحهاي حفاظتي براي مناطقي كه داراي شرايط مشابه زيستگاهي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي هستند بهطور مجزا تعريف شود. در مديريت آب، مرزهاي مديريتي براساس مرزهاي حوضه آبخيز، مرزهاي سياسي و مرزهاي مديريتي تعريف ميشود. چنين مرزبندي براي مديريت و حفاظت از حياتوحش نيز ضروري است. تعريف مرزهاي مديريت حياتوحش براساس معيارهاي اكولوژيكي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي از جمله كمبودهاي مهم مديريت حياتوحش در ايران است.مرزهاي مديريت حياتوحش در مقياس كلان بايد براساس جابهجاييهاي حياتوحش و معيارهاي بومشناسي زمين سيما تعريف شود. در اين مقياس بايد بدون توجه به مرزبنديهاي سياسي و غيره مشخص شود گونههاي مختلف يك منطقه در حالت طبيعي چه وسعتي از زيستگاه را احتياج دارند، توسعه انساني چگونه باعث تجزيه زيستگاه شده است، كريدورها و لكههاي زيستگاهي لازم براي پايداري جمعيت چگونه بايد آرايش بيابند. در مقياس مياني، بايد مرزبنديهاي سياسي و اجتماعي و شرايط لكههاي زيستگاهي دخيل شود. تفاوت در نگرش مردم نسبت به حياتوحش و وضعيت اقتصادي آنها در پهنههاي مختلف چگونه بر مديريت حياتوحش موثر هستند؟ برنامههاي توسعه انساني موجود و پيشبيني شده چگونه در پهنههاي مختلف، متفاوت هستند؟ در مقياس خرد بايد شرايط پويايي جمعيت و وضعيت زيستگاه در هر لكه زيستگاهي مدنظر قرار بگيرد. روند تغييرات جمعيت گونههاي مختلف در يك لكه چگونه است. عوامل تهديدكننده كدام هستند. با چنين رويكرد سلسله مراتبي، اولويتهاي حفاظتي يك گونه در قالب شرايط هر پهنه جغرافيايي تعريف ميشود. در مجموع، تعريف واحدهاي مديريتي در يك روند سلسله مراتبي وابسته به مكان و زمان جهت شناسايي وضع موجود و شناسايي اقدامات مديريتي به جاي تعريف طرحهاي حفاظتي گونهمحور يك ضرورت مهم در حفاظت از حياتوحش ايران است.