• 1404 يکشنبه 15 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4322 -
  • 1397 سه‌شنبه 14 اسفند

مقاومت در برابر جعل و جهل

بخش دوم: سو‌گيري تاييدي و روزگار پساحقيقت

كاوه گرايلي

در جامعه ما «تفكر انتقادي» جايگاه چنداني ندارد و عموما با رويكردي سنجش‌گرانه و نقادانه به امور نگاه نمي‌شود؛ بسته به نسبت‌ مخاطب با منبع خبر، اخبار يا بي‌چون و چرا پذيرفته مي‌شوند يا بي‌هيچ دليلي رد مي‌شوند. در چنين بستري فضاي مجازي و رسانه‌اي، پر شده از كانال‌ها، صفحات و شبكه‌هايي كه سوار بر سهل‌انگاري و آرزوانديشي ما، هر دروغي را به راحتي به خورد ما مي‌دهند؛ به‌خصوص وقتي احساس مي‌كنند كه مخاطبان‌شان نيز به دنبال صحت و سقم مطالب نمي‌روند. اصولا رسانه‌ها ترجيح مي‌دهند مخاطبان‌شان صرفا «مصرف‌كننده» بار بيايند كه هر خبر و مطلبي كه به آنها ارايه مي‌شود را بي‌هيچ پرسش، سنجش، ترديد و تحليلي بپذيرند و مصرف كنند.

از سويي تفكر انتقادي و مقابله با آرزوانديشي همان‌قدر كه ضرورت دارد، دشوار نيز است چرا كه ذهن ما براي تاييد مطالب خوشايندمان، استدلال‌سازي نيز مي‌كند. تحقيقات نشان مي‌دهد كه ما اغلب دچار خطاي شناختي «سو‌گيري تاييدي» (Confirmation bias) هستيم و به اطلاعات، داده‌ها و اخباري گرايش داريم كه پيش‌فرض‌ها و باورهاي پيشين‌ ما را تاييد مي‌كنند و اطلاعاتي را كه درباره عقايدمان شبهه ايجاد مي‌كنند، يا ناديده مي‌گيريم يا رد مي‌كنيم. در واقع ذهن ما بسياري از اطلاعات خام را به گونه‌اي پردازش مي‌كند كه تاييدي بر باورهاي قبلي ما باشد. بنابراين براي مقابله با آرزوانديشي لازم است كه اولا در مواجهه با هر مطلبي، ببينيم آيا شواهد يا استدلالي براي پذيرش آن وجود دارد يا صرفا ذهن‌ ما براي خوشايندمان، با استفاده از توجيهات و شبهه‌استدلال‌ها آن مطلب ‌را موجه و معقول مي‌نمايد و ثانيا ببينيم چه ميزان از باورهاي پيشين ما تحت تاثير الگوي سوگيري تاييدي است و جرات ترديد در اين باورها و تغيير آنها را پيدا كنيم. اين شجاعتي است كه مي‌توان با توجه به آن، شعار جنبش روشنگري (جرات انديشيدن داشته باش!) را اين‌گونه بازخواني كرد: «جرات تغيير انديشه‌هايت را داشته باش!»

يك دشواري ديگر در دريافت حقيقت اين است كه امروزه، حتي با «واقعيت» هم مي‌توان دروغ گفت. اساسا كاركرد رسانه‌ در اين روزگار، چارچوب‌بندي (Framing) و قاب‌بندي واقعيت، مطابق با اهداف پيشيني رسانه است؛ قاب‌ها و قالب‌هايي كه جهان به واسطه آنها براي مخاطب به نمايش در مي‌آيد. حال كافي است قاب تصوير را كمي كوچك‌تر كرد تا بخش‌هاي ديگر واقعيت ديده نشود؛ يا قاب را حول موضوعي بي‌اهميت شكل داد تا موضوعات ديگر تحت‌الشعاع قرار بگيرند يا در قاب، فيلمي را برش داد تا قبل و بعد از آن مشخص نباشد؛ يا با چيدن برش‌ها و تدوين يك مصاحبه يا سخنراني، مضمون آن را كاملا متفاوت از آنچه بوده نشان داد؛ يا واقعيت و خبري متعلق به يك زمان يا مكان ديگر را در قابي متعلق به اين زمان و اين مكان ارائه كرد؛ يا در جمله، صرفا يك كلمه را از قاب خبر، حذف يا در آن جابه‌جا كرد؛ يا بخشي از واقعه را گفت و باقي آن را نگفت يا زمينه‌هاي بروز يا حوادث بعدي آن را پنهان كرد؛ يا حتي آنها را نيز گفت ولي تحريف كرد؛ در چنين شرايطي دروغ‌پردازي و شايعه‌سازي، حقيقت‌نمايي و جعل حقيقت، پروپاگاندا و بازي با افكار عمومي، ساده‌ترين كار ممكن است.

به همين جهت، دوران كنوني را عصر «پساحقيقت» مي‌نامند؛ زمانه‌اي كه در شكل‌دهي افكار عمومي، حقايق عيني، سهم كمتري از احساسات، هيجانات و تجربيات شخصي و ذهني افراد دارد. باورها در دوران پساحقيقت از حباب اطلاعاتي‌اي سرچشمه مي‌گيرد كه ساخته و پرداخته شبكه‌هاي اجتماعي است. فرهنگ آكسفورد به واسطه اهميت و كاركرد اين مفهوم در اين روزگار، «پساحقيقت» Post-truth را به عنوان واژه برگزيده سال ۲۰۱۶ انتخاب كرد.

حال در شرايطي كه ما در روان با سوگيري تاييدي و در جهان با دوران پساحقيقت مواجهيم چگونه مي‌توان سره را از ناسره تشخيص داد و گرفتار آرزوانديشي نشد و بازيچه رسانه‌ها نگشت؟ آگاهي مستمر و نوشونده، آموختن شيوه‌هاي استدلال و مباني منطق، گشودگي مجاري ارتباطي و نهايتا شهامت به چالش كشيدن و مواجهه انتقادي با امور گوناگون از جمله باورهاي پيشين خود، تنها ابزارهاي مقاومت ما در مقابل هجوم و بمباران اطلاعاتي رسانه‌هاي دنياي فريب و دغل‌ هستند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون