• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4334 -
  • ۱۳۹۷ سه شنبه ۲۸ اسفند

آرامش براي نوروز

فريدون مجلسي

سال‌ها پيش در جايي نوشتم كه «نوروز سنت نيست، فرهنگ است، نقاشي و رنگ آميزي است، هنر است، باززايي طبيعت است. نوروز موسيقي و تازگي و جواني و عشق و دوستي است. نوروز نماد پيروزي نيكي بر بدي است.

تعادل بهاري است، كنار گذاشتن كينه‌ها و پاس داشتن دوستي‌ها و خويشي‌ها است، پرورنده صلح و آشتي است. نوروز خانه‌تكاني و دور كردن پلشتي و آلودگي از آشيانه و از خويشتن است. نوروز زمان تازگي و شادي و لبخند است.

نوروز بالاتر از سنت است. بوداييان براي رسيدن به عبادتگاه‌شان رنج و درد بسيار بر خود روا مي‌‌دارند، راهي دراز و دشوار را بر سينه مي‌‌خزند، تا مگر نذرشان برآورده شود. هندوان پس‌انداز سالانه خود را صرف سفر به ‌بنارس مي‌كنند تا در آب گنگ - همان ‌جا كه خاكستر و پس مانده مردگان‌شان را مي‌‌ريزند- خود را در آن آب گل‌آلود بشويند تا مگر روان‌شان پاك شود و آرامش يابند.

اينها سنت‌هايي است بر جاي مانده از گذشته از زمان‌هايي كه خرد و دانش انسان‌ها اندك و دامنه توهم گسترده بود. رنج بردن را بهايي مي‌‌انگاشتند تا نياز خود را به ‌آن سودا كنند. گويي خداي مهربان فقط رنج و درد را مي‌‌پذيرد تا راضي شود. نوروز چنين نيست. بر سر آن سودا نمي‌شود. نه نازايان را بارور مي‌كند، نه دوزخيان را نويد بهشت مي‌دهد و نه رنج و دردي به‌اميدي واهي روا مي‌‌دارد. بر سنت‌ها خرده‌ها مي‌گيرند كه گذشته و باورهاي گذشتگان را با مناسك و رنج‌هاي نا مفهوم بر مدعيان دانش و فرزانگي امروز چيره مي‌كند. اما نوروز همچون موسيقي و هنرهاي ديگر است. مانند كتاب و گزارشي از خوبي‌ها و فرزانگي‌هاي پيشينيان است، نه بازتاب چالش‌ها و خشم‌ها. رنج و زياني در كار آن نيست، هفت‌سين نمادينش جز آرايشي از شادي و اميد و خرمي پيامي ندارد.»

اكنون بار ديگر نوروز فرا مي‌رسد؛ به استقبالش مي‌رويم. خانه را پاك مي‌كنيم. مي‌خواهيم خوشحال باشيم. آنچنان كه همواره بوديم. در خانه، با خانواده. به اميد صلح و آرامشي كه گويي از ما دريغ داشته‌اند. اكنون پيرامون‌مان را جنگ فرا گرفته است. نگران آينده‌ايم. مي‌بينيم كه زندگي براي مردم گران و دشوار شده است. باز هم به تدارك نوروز مي‌روند. مي‌خواهند در اميد و شادي آن شركت كنند. اما سخت و گران است. همسرم هسته نارنج سبز كرده و اندكي گندم. اما بچه‌ها رفته‌اند و دور ميز هفت سين ما خالي است. قاب عكس‌هاي‌شان روي ميز است. از قديم از كفش نو و لباس نوروزي خودمان و بچه‌ها خوشحال بوديم. اكنون دست كم با تلفن دستي پيامي مي‌دهيم و پيامي مي‌گيريم. نوروز عوض نمي‌شود. اين ما و زندگي‌هاي ما است كه عوض مي‌شود. جوانان لابد با همان شور و عشق به استقبالش مي‌روند، ما به عادت چنين مي‌كنيم. گويي اگر نكنيم نوروز از ما مي‌رنجد. گويي مادران‌مان و پدران‌مان از ما مي‌رنجند. گويي ديني را ادا نكرده باشيم.

تولد من هم در نوروز است. به همين دليل در گذشته كه نگاه و اميدم به آينده بود در هر نوروز شادي دوگانه داشتم. اكنون شايد خسته از التهاب و در پي آرامش، همراه با شادي نوروزي، بيشتر به گذشته مي‌نگرم و احساسي متفاوت دارم. سال گذشته در پاسخ دوستي كه تبريكي دوگانه گفته بود احساسم را با ارتكاب يك دوبيتي يك بار مصرف بيان كردم. به او نوشتم:

نوروز ز ره رسيد و سالي به من افزود / وز باقي ناچيز يكي سال فروكاست

حيرت زده‌ام ميان شادي و غم اكنون / زاني كه بيفزود و از آني كه فروكاست

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون