• 1404 جمعه 23 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4340 -
  • 1398 پنج‌شنبه 22 فروردين

رستگاري با خون

اسدالله امرايي

«تاريخ پر است از مرداني كه به‌ آني تصميم مي‌گيرند كار را تمام كنند و جوري بميرند كه دست فلك به آنها نرسد و ابوالحسن چنين كرد. با آن ريش روشن و تن قدرتمند. از زمين بلند شد، خودش را رساند به ديوار خانه، تكيه داد به ديوار كه جرزش را خون و دوده و خاك پر كرده بود.» خون‌خورده چهارمين رمان مهدي يزداني‌خرم است. قلم خوبي دارد و روايت‌هايش با همه تلخي، شيرين و پركشش است. خون‌خورده از همان اول كار به خواننده‌اش مي‌گويد كه با رماني پرخون روبه‌روست. با خون آغاز مي‌شود و با خاك ادامه مي‌يابد و با آب تمام مي‌شود. پنج برادر بودند در سال‌هاي دهه شصت. از تهران تا اصفهان، از بيروت تا آبادان و از مشهد تا كليسايي كوچك در محله عمدتا ارمني‌نشين نارمك كه دو روح بر صليبِ لقش نشسته‌اند. روايت آشنايي است به‌ويژه براي آنهايي كه حتي گذري در خيابان‌هاي اطراف دانشگاه تهران و خيابان شانزده آذر و سازمان مللِ بازارچه كتاب پرسه زده باشند. بازارچه كتاب اوايل دهه شصت قبل از جنگ درست مثل سازمان ملل بود . «اولش خون بود... خوني كه آرام و كند راه باز مي‌كرد وسط زمختي آسفالت خيابان. مي‌چرخيد ميان آبي كه رقيقش كرده بود و پخش مي‌شد؛ پخش‌تر. خوني كه سياه مي‌زد با رگه‌هاي سرخ روشن و خودش را مي‌رساند به جدول سيماني كنار جوي و كم‌كم مي‌گسترد روي آسفالت. خيابان را خون گرفته بود؛ خوني كه از شكاف جدول سيماني راه باز كرده بود به جوي خشكي كه تهش يك گربه مرده دراز به دراز افتاده بود و هنوز بو نگرفته بود. گربه‌اي كه از فرط پيري جان داده بود در جوي آب و خون رقيق‌شده‌اي كه خيابان را پوشانده بود پوستش را رنگ مي‌زد. پوست خاكي‌اش را...» اينجا نقطه صفر مرز آغاز رمان است. رماني كه با يك ردِ خون در آسفالتِ گرم آغاز مي‌شود و پس از آن دانشجوي تاريخ با دندان‌‌‌‌‌‌هاي جرم‌‌‌‌‌‌گرفته و سرطانِ خون و كيوكوشين‌‌‌‌‌‌هاي سي‌‌‌‌‌‌وسه‌‌‌‌‌‌ساله كه رمان‌‌‌‌‌‌هاي عامه‌‌‌‌‌‌پسند مي‌‌‌‌‌‌نوشت. جواني كه دانشجوي ارشد زبان و ادبياتِ عرب است و شغلي غريب دارد. قبرشويي و قرائت فاتحه‌‌‌‌‌‌ و قرآن. رويايش تحصيل در مقطع دكتري در بيروت است و كارش را عار نمي‌‌‌‌‌‌داند و سعي مي‌كند به بهترين شكل ممكن انجام دهد. در پيشاني‌نوشت كتاب تكه‌اي از مزامير داوود را آورده كه من شخصا شيفته آن هستم. يزداني‌خرم آگاهانه سراغ عناصر مسيحي رفته. از سرِ يحياي تعميددهنده تا تكه‌‌‌‌‌‌اي پارچه كه دست‌‌‌ ‌‌‌به دست گشته. تحقيق كرده و مشاور اهل فني هم كنارش بوده. گفته اگر خودتان را در رمان يافتيد رستگار شده‌ايد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون