بار مشكلات بر دوش مردم!
در واقع همان طور كه بارها گفته شده و احتمالا همه بر آن اتفاق نظر دارند اين است كه مردم اگر كمبودها را تحمل كنند تبعيضها و ريخت و پاشها و ويژهخواريها را به چشم غيض مينگرند و تاب و توانشان درست در همين نقطه تحليل ميرود. به عبارت ديگر براي مهيا كردن زمينههاي مقاومت بايد به درون بنگريم و نواقص و عيبها و ندانمكاريها و جدايي از مردم را از بين ببريم. بسياري از سياستها و تصميمها در شرايط عادي هم بايد مورد بازنگري قرار گيرند چه رسد كه در حال حاضر مقتضيات و ضرورتهاي جديدي حاصل آمده است. متاسفانه گاهي نوعي از بيخيالي و رضايت به شرايط موجود در ميان برخي از مسوولان وجود دارد و تا خطر از يمين و يسار حاصل نشود عزم و همتي براي غلبه بر مشكلات و رفع تنگناها ديده نميشود. گويي چرخش امور به هر منوال و با هر ميزان از خسارت و زحمتي كه براي مردم فراهم ميكند، راضيكننده است و لازم نيست كه به آب و آتش بزنيم و خود را از بسياري از زخمها و جراحتها و كينهها و درجا زدنها و تهديدها رها سازيم! ميگوييم اوضاع مناسب نيست، مردم ناراحت و بعضا عصبانياند، بسياري از ظرفيتهاي سياسي و اقتصادي و اجتماعي كشور بلااستفاده مانده است، نه تنها چارهانديشي نميشود كه بعضا با دست خود مسائل جديد و اشتغالات بلاوجه درست ميكنيم! حصر همچنان چون زخمي كهنه بر پيكر جامعه مانده است، تنگ نظريها از امور ورزشي گرفته تا مسائل اجتماعي و برخوردهاي ناروا با جوانان همچنان ناراضي ميتراشد، روزنامهها به اندك سهوي توقيف ميشوند و كسب مشاركت اصولي مردم در همه امور كشور همچنان در دستوركار جدي نيست و با همه اين اوصاف ميخواهيم كه مردم از خود مقاومت بروز دهند و سر خصم را به سنگ كوبند! البته مردم اين كار را ميكنند ولي تا كي بايد به سطحي پايين از تمشيت امور رضايت دهيم و از بالا بردن رفاه و رضايتمندي و اقناع عمومي و استحكام پايههاي اجتماع استنكاف ميكنيم؟ ما هر چه زودتر بايد با تدبير و درايت و آيندهانديشي سر وقت يكايك مشكلات كشور برويم و آنها را با خرد و مسووليتشناسي برطرف سازيم كه در اين صورت ديگر نگراني از آينده نخواهيم داشت و دشمنان هم زمينهاي براي فشار و تهاجم از هر نوعش پيدا نخواهند كرد.