• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4372 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۳۱ ارديبهشت

گفت‌وگو با محمدعلي نجفي درباره كليشه‌هاي مخرب سريال‌هاي تلويزيون

خيلي از مردم كاري با تلويزيون ندارند

عطيه موذن

 

 

محمدعلي نجفي خالق «سربداران» است؛ سريالي كه هنوز پس از سال‌ها و بعد از چند دهه حرف براي گفتن دارد و هنوز مي‌توان شخصيت‌هايش را مثل آيينه در جامعه گذاشت و تطبيق داد. نجفي اين روزها تلويزيون نمي‌بيند و معتقد است اين مديوم رسانه‌اي، مخاطبانش را محدود كرده است. وي از سطحي‌نگري و ترويج كليشه‌ها در تلويزيون اظهار نگراني كرد و توضيح داد كه چگونه سطحي شدن سريال‌هاي تلويزيوني باعث شده است كه مردم به جاي صحبت از آنها درباره سريال‌هاي روز دنيا يا حتي سريال‌هاي تركيه‌اي صحبت كنند.

 

آقاي نجفي به نظر شما اين روزها چه كساني مخاطب سريال‌ها و برنامه‌هاي صداوسيما قرار مي‌گيرند؟

تلويزيون برنامه‌ريزي مي‌كند و اصلا برايش مهم نيست چه مطلبي پخش مي‌كند. در واقع تلويزيون فقط بودجه‌اي را صرف مي‌كند اما اين توليدات را براي عده‌اي از مخاطبان خاص پخش مي‌كند كه همان مخاطبان را كه از او انتقادي هم ندارد ترجيح مي‌دهد. بخشي از مردم ايران كاري با تلويزيون كشور ندارند و اخبار خود را از طريق شبكه‌هاي خارجي مي‌گيرند. بخشي از مردم هم سريال‌هاي شبكه نمايش خانگي را مي‌بينند كه تا حدودي، محدوديت‌هايش برداشته شده است. اگر هم مخاطب اين سريال‌ها نباشند سريال‌هاي جم را مي‌بينند. بنابراين تلويزيون منتقدي ندارد. تلويزيون فكر مي‌كند اين رسانه به مثابه روضه است كه بايد هر شب همان‌ها را تكرار كند و كسي هم نبايد ايرادي بگيرد همان‌طور كه مخاطب به روضه انتقادي ندارد.

در سريال‌هاي اين روزها از همان ابتدا با برخي نمادها مي‌توان فهميد، قرار است چه الگوهايي از قهرمان و ضدقهرمان و شخصيت‌هاي مثبت و منفي ارايه شود. تاثير اين طبقه‌بندي كردن در كجا نمايان مي‌شود؟

شمر و امام حسين(ع) از قبل براي مخاطب مشخص شده است و تلويزيون تنها مي‌خواهد همين فرمول را پياده كند. برخي سازندگان سريال‌هاي تلويزيوني سوال ندارند در حالي كه اهميت سوال تا آنجاست كه شما به ميزاني كه سوال داريد، انسان هستيد. اما امروزه بخشي از كارگردانان و نويسندگان در تلويزيون بيشتر فني و اجرايي هستند تا دغدغه‌مند و هنري. البته اگر هم سوال و دغدغه‌اي در قصه‌اي باشد در نهايت حذف مي‌شود. من چندي پيش سريالي با نام «نجوا» را بازي كردم كه همين يك هفته پيش شخصي مرا در خيابان ديد و با من احوالپرسي كرد و گفت كه نفهميده است سرنوشت برخي كاراكترها در سريال چه شد. او با وجود اينكه قصه را دوست داشت اما با پايان‌بندي داستان مشكل پيدا كرده بود. در واقع همان سريال‌هايي هم كه قرار است كمي متفاوت باشند، دستخوش معضلات و مساله‌ساز مي‌شوند. متن فيلمنامه اوليه‌اي كه من از اين سريال خواندم پر از سوال بود اما در نهايت چيزي روي آنتن مي‌رود كه سوالي براي مخاطب ايجاد نكند و به اين ترتيب در همه سريال‌ها به گونه‌اي جمع‌بندي مي‌شود كه آدم‌هاي خوب و بد به نتيجه‌هاي ثابت مي‌رسند.

شما سابقه ساخت سريالي چون «سربداران» را داريد كه با وجود اينكه به يك دوره تاريخي مي‌پردازد، مي‌توان گفت اثري سياسي است اما از اين ايدئولوژي‌ها و شعارها خالي است. چطور تلاش كرديد اين اتفاق نيفتد؟

هنر نتيجه را به عهده مخاطب مي‌گذارد، تمام سعي ما در «سربداران» هم اين بود كه مخاطب نتواند قضاوت كند قضيه چيست، خودش فكر كند و اين سوال برايش هميشگي باشد كه بالاخره قاضي شارح خوب يا بد است يا شيخ حسن چه سرنوشتي پيدا مي‌كند و به اين دلايل است كه قاضي شارح ماندگار مي‌شود.

چرا براي‌تان مهم بود كه سريال‌تان براي مخاطب سوال ايجاد كند؟

چون بايد انتخاب را به عهده مخاطب بگذاريد تا او هم فكر كند و اين انتخاب از ريزترين جزييات صحنه تا ديگر مسائل را در بر مي‌گيرد. من در «سربداران» ميزانسن را هم به گونه‌اي چيده بودم كه مخاطب را با خود درگير كند. خاطرم هست به مدير فيلمبرداري مي‌گفتم حركت دوربين در لوكيشن ميدان سريال به گونه‌اي باشد كه وقتي از مردم داخل سريال رد مي‌شود انگار ادامه دوربين به مخاطبي مي‌رسد كه بيرون از قاب به تماشا نشسته است و انگار جزيي از همان مردم منطقه باشتين هستند. طراحي ميدان باشتين به گونه‌اي است كه تنها كسي كه مي‌تواند به ميان مردم بيايد، قاضي شارح است و حتي سربازان و ديگران هم نمي‌توانند از پله‌ها پايين بيايند.

زماني قرار است شما دست به خلق بزنيد زماني هم دوربين را مي‌گذاريد و بر اساس تكنيك كلوزآپ و غيره پيش مي‌رويد و براي شخصيت‌ها هم كليشه‌هايي را ترسيم مي‌كنيد.

سريال‌سازي با اين تعريف مثل برنامه‌هاي گفت‌وگومحور است كه دوربين را قرار مي‌دهيم تا دو كارشناس با هم گفت‌وگو كنند.

بله و در اين روش دنبال تفاوت‌ها نيستيم. اگر مثلا كسي مثل عادل فردوسي پور باشد كه حرف متفاوت مي‌زند، بر‌اساس كليشه‌ها جلو نمي‌رود و مردم مي‌خواهند به او توجه كنند، حذف مي‌شود.

چه سودي نصيب مديران مي‌شود با استفاده از پررنگ كردن اين كليشه‌ها در تلويزيون؟

به نظرم اين سود نصيب خارجي‌ها مي‌شود. من چندي پيش در اصفهان بودم كه خاطرم هست يكي از خانواده‌هاي مذهبي دغدغه‌اش سريال جم بود و اعضاي خانواده به چالش رسيده بودند كه فاطما گل را ببيند و بعد به مهماني بروند يا در مهماني به تماشاي اين سريال تركيه‌اي بنشينند. اعضاي خانواده خيلي جدي درباره اين سريال صحبت مي‌كردند و آن را مورد بحث قرار مي‌دادند. الان هم كه بسياري درباره سريال «بازي تاج و تخت» گفت‌وگو مي‌كنند و فكر مي‌كنم يكي از دلايلي كه در طبقه متوسط به بالا تاثيرگذار بوده، محصولي است كه اين سريال براي مخاطب ارايه كرده است، محصولي كه مثل كالا براي او خاصيت مصرف‌كنندگي دارد. در واقع اگر شبكه جم براي سنتي‌ها نگراني ايجاد مي‌كند بازي تاج و تخت براي مخاطب طبقه متوسط به بالا سوال ايجاد مي‌كند.

كمترين تاثيري كه سريال‌هاي خودمان نمي‌گذارد و سريالي مثل بازي تاج و تخت مي‌گذارد، چيست؟

به نظرم همين كافي است كه همه دارند درباره يك سريال حرف مي‌زنند ولي درباره سريال‌هاي كشورمان حرفي نمي‌زنيم.

كليشه‌هايي كه در سريال‌ها نمايش مي‌دهيم روي اخلاق در جامعه چه تاثيري دارد؟

در جامعه اكنون اخلاق وجود دارد به نظر شما؟ تاثيرش همين بي‌اخلاقي‌هاست كه مي‌بينيم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون