كوتاه درباره نمايشنامهنويساني كه يكباره مُد ميشوند
فلوريان زلرِ مميزي پسند و ساموئل بكتِ بد
بابك احمدي
ديگر عادتمان شده كه شاهد باشيم هر از چندي نام يك نمايشنامهنويس خارجي نه چندان درجه يك از سر و كول سالنهاي تئاتر – حداقل در پايتخت- بالا ميرود. كار به جايي ميرسد كه وقتي سامانه فروش بليت اينترنتي آثار نمايشي را باز ميكنيد يا براي صرف قهوه در نزديكي يك سالن نمايش به كافهاي ميرويد، تا چشم كار ميكند پوستر نمايشهايي را ميبينيد كه «نيل سايمون» آمريكايي خلق كرده. وقتي تب نمايشنامههاي سايمون از سر جماعت ميافتد، نوبت به «ماتئي ويسنييك» ميرسد و حدودا براي يك سال به هر سالني سر بزنيد گواهي ميدهيد لااقل نمايشنامهاي به قلم اين شاعر و نويسنده رومانيايي بر صحنه تئاتر تهران جان گرفته است. يك دورهاي هم سر به هر سو ميگشت «مارتين مكدونا» عرض اندام ميكرد. التبه كه باز اين آخري و آن اولي حداقل بين درام نويسان مملكت خودشان يا علاقهمندان تئاتر در ديگر كشورها جايگاهي دارند. چه كسي ميتواند منكر جايگاه سايمون در فيلمنامهنويسي و نمايشنامهنويسي ايالات متحده و اصولا كشورهاي انگليسي زبان شود؟ نامي كه به درستي براي چند دهه همرديف بهترين كمدينويسان برادوي و موفقيت تجاري در صنعت تئاتر اين كشور قرار گرفت. يا چطور ميتوان تاثير مكدوناي ايرلندي را ناديده گرفت وقتي در هر دو زمينه نمايشنامهنويسي و فيلمنامهنويسي عملكرد موفقي از خود به جاي گذاشته است. ماتئي ويسنييك اما در بهترين حالت به سبب طرح مضامين ضد ديكتاتوري كه معمولا هم در دام شعارزدگي ميافتد، حائز اهميت است. حالا در يك سال اخير پديده تازهاي نيز هر روز دور سر ما ميچرخد. «فلوريان زلر» فرانسوي. بله! اگر خبرهاي هفتههاي اخير هنرهاي نمايشي را مرور كنيد خواهيد ديد كه آريان رضايي ميخواهد نمايشنامه «دروغ» را كارگرداني كند، ساقي عطايي، ديگر كارگردان جوان تئاتر هم چندي پيش در گفتوگو با مهر اطلاع داده قصد دارد همين متن را كارگرداني كند. علي احمدي قرار است با نمايش «مادر» گلي به سر تئاتر بزند، سيدجواد روشن همين چندي قبل نمايش «يك ساعت آرامش» را در ايرانشهر روي صحنه داشت. كارگردان تازه رسيده ديگري قصد دارد همزمان نمايشنامههاي «مادر» و «پدر» نوشته زلر را در سالن تئاتر مستقل به صحنه بياورد. يكي، دو سال قبل چنگيز جليلوند با ايفاي نقش در نمايش «پدر» به كارگرداني محمود زندهنام در سالن شهرزاد روي صحنه رفت. سمانه زندينژاد پيش از همه اينها نمايش «اگه بميري» را در تئاتر مستقل كارگرداني كرد.
همه اين توجه به زعم من غيرعادي در شرايطي رخ ميدهد كه اگر كارگرداني قصد كند متن يكي از نمايشهاي كيتي ميچل، كارگردان ساختارشكن و جريانساز حال حاضر تئاتر انگلستان را در ايران كار كند يا 4 دهه بعد از انقلاب تصميم به اجراي نمايشنامه «در انتظار گودو» نوشته ساموئل بكت داشته باشد قطعا با مساله و مقاومت مواجه ميشود. به اين ترتيب است كه ميبينيم جريان مميزي چطور به وضعيت متون و اجراهاي تئاتري ما خط ميدهد.