ترامپ در وضعيت آچمز
پذيرش عبور ايران از خطوط قرمز هستهاي كه در برجام محدود شده بود، اقدام نظامي وسيع عليه برنامه هستهاي ايران يا برگشت به برجام. تقريبا هيچ يك از اين سه گزينه براي ترامپ قابلقبول و انجام نيست و عملا در وضعيت آچمزي قرار خواهد گرفت كه خودش آن را به وجود آورده است، بنابراين دولت ترامپ به اجراي يك طرح و بازي سهگانه با هدف بازداشتن ايران از قدمهاي بعدي برجامي در انتهاي مهلت دو ماهه، دست زده است.
اين بازي سهگانه عبارت است از: اول؛ جلبتوجهات به جنبه نزديكتر سياست بازدارندگي به بهانه ساختگي تحركات جديد ايران در منطقه، دوم؛ انحراف توجه افكار عمومي از بنبست احتمالي سياست فشار حداكثري در دو ماه آينده و همزمان فرستادن پيام به ايران به اميد بازدارندگي ايران از اقدامات برجامي آتي.
انتشار گزارشهاي جعلي اطلاعاتي در كنار ابراز آمادگي براي مذاكره با ايران، در همين راستا قابلتوجيه است. اقدام واكنشي ايران در اين دو ماه هم جزو محاسبات ترامپ در اين بازي سهگانه بوده است.
با اين حال چيزي كه شايد ترامپ كمتر روي آن حساب كرده بود، واكنش گسترده رسانهها و جامعه مدني امريكا نسبت به اين بازي جديد بود و عصبانيت ترامپ هم از اين رسانهها و بهويژه شخصيتهاي دموكرات به همين دليل است. برخلاف تصور اوليه ترامپ، هم گزارشهاي اطلاعاتي درز داده شده (كه معمولا كمتر مورد تشكيك قرار ميگيرند) و هم بازي ملامت موردنظر ترامپ آنطور كه فكرش را ميكرد، پيش نرفت.
از يك طرف اين گزارشهاي اطلاعاتي هم از نظر اصالت و هم از نظر ميزان بزرگنمايي خط ايران و هم از نظر صفت تهاجمي يا تدافعي بودن زير سوال رفت و از سوي ديگر ترامپ از سوي اكثر رسانهها و شخصيتهاي امريكا مسوول وضعيت فعلي شناخته شد.
اقدامات حساب شده و خويشتنداري راهبردي ايران هم در ايجاد اين وضعيت و سردرگمي بيش از پيش ترامپ موثر بود.
دو ماه آينده (و در واقع يك ماه و نيم باقيمانده از مهلت تعيين شده ايران) بسيار مهم و سرنوشتساز است و فعلا وضعيت به ضرر ايران نيست. ابتكار ايران در تجديدنظر در تعهدات برجامي خود و تعيين مهلت دو ماهه، يك تغييردهنده قواعد بازي در سياست فشار حداكثري ترامپ بوده و ادامه خويشتنداري و كنترل وضعيت فعلي تا پايان مهلت تعيين شده، اهميت بسياري داشته و ميتواند شرايط را به نحو قابلتوجهي به نفع ايران تغيير دهد.