پرسپوليس و لذت سه قهرماني
محسن پاكپناه
چه عواملي يك تيم را به جايگاهي عالي ميرساند؟ اولين پاسخي كه در باب اين پرسش به ذهن متبادر ميشود، اين است: فتح جامهاي بسيار. ولي چگونه ميتوان تشريح كرد كه بعضي از تيمها صاحب بسياري از عناوين افتخارآميز ميشوند و برخي نه؟ در ادامه به طور خلاصه و موجز در اين باب سخن خواهيم گفت.
1) داشتن شانس: همانگونه كه پيشتر نيز در مورد شانس فوتبالي به تفصيل پرداختهايم، دستيابي به موفقيت با آن غيرممكن نيست اما آيا با خوششانسي محض ميتوان همواره بدون داشتن استعداد به موفقيت دست يافت؟
2) استعداد: تيمهاي بسياري را سراغ داريم كه مستعدند ولي آيا آنان هميشه برنده ميشوند؟ پاسخ منفي است. شايد يكي از دلايل آن نداشتن نظم تيمي باشد.
3) انضباط و نظم طبيعي تيمي: انضباط و انتظام طبيعي تيمي كه فاقد تجربه باشد منجر به پيروزي نميشود.
4) تجربه: تجربه همواره خود را كامل ميكند ولي همين امر نيز نيازمند جنم و جوهره تيمي است.
5) جنم: خيلي تيمها جنم و جسارت داشتهاند ولي به دليل فقدان نقشه خوب راه، برنده محتوم فوتبال نشدهاند.
6) نقشه يا پلن: چه بسا تيمهايي كه پلن خوبي دارند(مثل آرسنال آرسن ونگر) اما هميشه برنده نيستند. به دليل آنكه با وجود كادر فني خوب كه بهترين نقشههاي راه را ترسيم ميكنند، بازيكنان اين تيمها به قدر نياز مستعد، منضبط، هماهنگ، داراي جنم و تجربه و خلاصه خلاق و آگاه نيستند تا نقشه راه ترسيمي را عملي كنند.
در واقع يك تيم فوقالعاده به مجموعهاي از موارد ياد شده بالا نيازمند است تا بتواند با چينش اين صفات در كنار يكديگر به موفقيت غيرقابل انكاري دست يازد. اما در اينجا مايل هستم به ليست بلندبالايمان اشتياق و شورآفريني را نيز بيفزايم. اين نيروهاي ويژه اندرون ما سبب زنده نگه داشتن هيجاني ميشود كه ارزشهاي باطني و كاملا حقيقيمان را به منصه ظهور ميرساند. به واقع همين شور و اشتياق قلبي در تيم پرسپوليس برانكو بود كه خوب را به سمت و سوي عالي رهنمون كرد و موجب شد تا شعلههاي اين اشتياق سوزان همواره در طول 3 فصل رويايي قرمزها به سردي و خموشي نگرايد تا هم اينك شاهد هتتريك قهرماني در كارنامه شاگرد اول كلاس بلاژويچ يعني- به باورخود چيرو- پروفسور كروات فوتبال ايران باشيم.