افراطگرايي از كاخ سفيد؛ تعديل از پنتاگون
نوذر شفيعي
رفتار سياسي ترامپ در صحنه سياست جهاني هنوز هم براي محافل علمي و دانشگاهي محل بحث و گفتوگوست. متفكران روابط بينالملل پاسخ متقن و محكمهپسندي نسبت به برنامههاي ترامپ و اينكه با چه رويكرد و نظريهاي روابط بينالملل قابل تحليل است، ندارند. تناقضهاي رفتاري ترامپ و تيمش نوعي گيجي و ابهام نسبت به اهداف و رويكرد كلي سياست خارجي امريكا نزد ساير قدرتهاي جهاني پديد آورده است. اين تناقض رفتاري بيش از هر جاي ديگر دنيا در خاورميانه قابل رديابي است. ناو آبراهام لينكلن وارد خليج فارس ميشود و نيروهاي امريكايي آرايش جنگي ميگيرند. در گوشه ديگر اين منطقه، در شامات، پروژه صلح با فلسطين موسوم به معامله قرن در جريان است. اينجاست كه مشخص نميشود، تيم سياسي ترامپ جنگطلب است، يا صلحطلب؟ اين رفتار به خصوص بعد از اينكه رهبر كره شمالي كيم جونگ اعلام كرد كه پمپئو وزير خارجه امريكا لياقت و شايستگي مذاكرات هستهاي را ندارد، بيشتر قوت گرفت. صحبتهاي رهبر كره شمالي انعكاس جهاني گرفت و تاييدي محكم بر اين شد كه دولت امريكا فاقد ظرفيتهاي فني ديپلماتيك لازم براي پيشبرد مذاكرات و حل چالشهاي منازعهدار سياسي است. اخيرا هم محمدجواد ظريف وزير خارجه كشورمان با زباني ديگر اعلام كرده كه طرف مقابل، يعني پمپئو زبان ديپلماسي و منطق مذاكرات را بلد نيست و به همين جهت امكان تبادل آراء با تيم سياسي ترامپ ناممكن است. واقعيت اين است كه در مذاكرات سياسي، ويژگيهاي شخصيتي مذاكرهكننده در موفقيت يا شكست مذاكرات دخالت دارد. معمولا در بحث ويژگيهاي شخصيتي، سبك و روحيه رفتاري مذاكرهكننده به اين شكل كه مذاكرهكننده شخصيت تدافعي يا تهاجمي، درونگرا يا برون گرا، پرخاشگر يا اخلاقي دارد؛ مطرح است. اين روحيات تاثير اساسي در كليت مذاكره دارد. در تيم سياسي- امنيتي ترامپ شخصيت دو نفر كه جزو شخصيتهاي فعال- تندخو قرار ميگيرند، در جريان تصميمات ترامپ سهم و تاثير اساسي دارد. جان بولتون و مايك پمپئو از جمله افرادي هستند كه با داشتن روحيه تهاجمي، پرخاشگر، تماميتخواه و مغرور مانع از باز شدن هرگونه گره در مذاكره امريكا با كشورهاي حوزه اختلافيشان مثل كره شمالي شدهاند. قابل ذكر است كه در سال 1994 مذاكرهاي جدي ميان دولت وقت امريكا و كره شمالي به جريان ميافتد و اين مذاكرات با توجه به حسن نيت و آمادگي طرفين نزديك به توافق بوده است. اما در همان زمان جان بولتون كه يكي از طرفهاي تاثيرگذار مذاكره بوده، با رفتار تندخويانهاش مانع از حصول نتيجه ممكن ميشود. در اين مذاكرات كه در ژنو صورت ميگرفت، جان بولتون طوري عمل ميكند كه كل مسير مذاكره به بنبست منجر ميشود. اين در حالي است كه كار يك ديپلمات متصل كردن، ارتباط دادن و نزديك ساختن ايدهها است. بولتون كه نامش در محافل سياسي به عنوان نماد تنش و مخاصمه ايران و امريكا شناخته ميشود؛ هم اكنون نيز به عنوان يك نيروي برهمزننده و خاطي عمل ميكند. گواه تاريخ بر اين است كه شخص بولتون در بهم خوردن توافق سعدآباد هم نقش اساسي داشته است. بولتون كه در آن برهه تاريخي در بخش كنترل تسليحات و سياست امنيتي وزارت خارجه فعاليت ميكرد؛ ضمن تلاش براي قرار دادن ايران در محور شرارت مانع از هرگونه توافق هستهاي كه با محوريت اروپاييها در حال انجام بود، ميشود. روايت نمايندگان اروپايي آن دوره از اين حكايت دارد كه بولتون بهشدت لحني تند و خشن داشته و حاضر به اعطاي هيچ گونه امتيازي به ايران نميشود و همين امر منجر به شكست مذاكرات در سالهاي دهه 80 ميشود. امروز اين اتفاق به شكلي ديگر در جريان است. همه روزه شاهد كري خوانيها و تهديدهاي توخالي بولتون عليه كشورمان هستيم.
لحن تند مقامات سياسي گرچه تاثير اجرايي بزرگ ندارد اما فضا را به سمت منازعه و جنگ كلامي سوق ميدهد. يكي از اتفاقات جالب در دولت امريكا اين است كه معمولا نهاد رياستجمهوري و وزارت خارجه تعديلكننده مواضع تند سازمانهاي اطلاعاتي و وزارت دفاع است. اما امروز بالعكس شاهد لحن تند و خشونتطلبانه كاخ سفيد و وزارت خارجه هستيم و در برابر وزارت دفاع امريكا با صدور بيانيههايي مبني بر اينكه برنامهاي براي جنگ جديد وجود ندارد، سعي ميكند مواضع تند كاخ سفيد را تعديل كند.