• ۱۴۰۳ شنبه ۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4385 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۲۰ خرداد

درباره نمايش «به‌وقتِ پازوليني»

روايت روزگار منحط گذشته

محمدحسن خدايي

 

 

آرش سنجابي در مقام نويسنده و كارگردان، اين‌بار به جهان پازوليني و روايت راديكالش از مناسبات فاسد بورژوازي در دوران فاشيسم ايتاليا نزديك شده. عنوان «به‌وقتِ پازوليني» گوياي اين رويكرد زيباشناسانه هست كه اجرا، قرار به نوعي تنظيم‌گري دارد با لحن و جهان‌بيني كارگردان شهير ايتاليايي. اما از همان ابتدا يكي از شخصيت‌هاي پر تعداد نمايش، استراتژي آرش سنجابي را آشكار مي‌كند در نسبت با پازوليني: اين روزها نمي‌توان با زيباشناسي ماركسيستي، روايتي انتقادي از فاشيسم داشت. اجرا بر فاصله‌ خويش از ايدئولوژي پازوليني‌ تاكيد مي‌كند. بار ديگر تكنيك اجرايي مورد علاقه آرش سنجابي به‌كار بسته مي‌شود تا جهان ذهني و اغلب غريب كارگردان، برساخته شود. جهاني تكه‌پاره كه در تمناي شاعرانگي و بيانِ استعاري، نيم‌نگاهي هم دارد به سنت روايي داستان‌هاي رئاليسم جادويي. اينجا همان فرمول آشناي آرش سنجابي را شاهديم كه به ميانجي روايت‌هاي پراكنده، جهاني را برمي‌سازد كه چندان واجد كليت نيست و با ساختار اپيزوديك و گسسته‌، امكان بازيگوشي و سيال بودن را مهيا مي‌كند. «به‌وقتِ پازوليني» بيش از آنكه نمايش‌گرايانه باشد، روايت‌گرايانه است. فضاي خشن و تحمل‌ناپذير اجرا، آدم‌هايي را نشان مي‌دهد كه انتخاب شده‌اند تا در مكاني رمزآلود، همچون شخصيت‌هاي فيلم «سالو»، دوره‌هاي «عصبيت، پلشتي و خون» را از سر گذرانده و در نهايت به نوعي كاتارسيسم و تباهي برسند. اجرا بيش از آنكه بازنمايانه اين مناسبات منحط را رويت‌پذير كند، گفتار پسافاجعه كساني است كه گويي از آن مهلكه به هر شكل خلاص شده و حال در يك مكانيسم درماني، تجربيات هولناك را بيان مي‌كنند. ارجاعاتي كه به شعر لوركا، فيلم آخر كاسپار نوئه و تيم فوتبال يوونتوس مي‌شود، به اجرا تعين تاريخي بخشيده و بر زمان حال تاكيد دارد. گويي ديگر نمي‌توان با زيباشناسي ماركسيستي پازوليني، بر مناسبات سرمايه‌داري حمله كرد و شايد بهتر باشد كه به جهان شخصي و پسامدرنيستي كاسپار نوئه چنگ زد و سلاحي جنگي ساخت از براي حمله بر مناسبات ناعادلانه اين روزهاي جهان. اما از ياد ن بريم كه استراتژي اجرايي سنجابي به همراه محدوديت‌هاي قانوني و عرفي ، چندان به جهان كاسپار نوئه‌اي ميدان نمي‌دهد و گاه با لحظاتي طرف هستيم كه نسخه كم‌رمقي است از آن ديوانگي فيلم و آلترناتيو «كلايمكس».

در نهايت اجرايي چون «به‌وقتِ پازوليني» را مي‌توان روايتي در نظر گرفت گسيخته از جهاني جن‌زده با چشمداشتي حسرت‌بار به ميراث ادبيات مبتني بر نوعي رئاليسم جادويي. بازيگران با بدن‌هايي به خون نشسته و ذهنيت‌هايي كنترل‌شده، تلاشي عبث دارند براي روايتِ رنجي كه فاشيست‌ها بر ذهن و بدن آنان روا داشته‌اند. به هر حال اگر مناسبات مادي توليد تئاتر اجازه مي‌داد و گروه اجرايي، زمان و امكان بيشتري مي‌داشت براي تدارك و آماده‌سازي، مي‌توانستيم با خيالي راحت به تماشاي تئاتري بنشينيم كه قرار است حمله‌اي راديكال باشد به مناسبات آلوده اين روزهاي سرمايه‌داري. دريغا كه بيش از اين، مناسبات سرمايه‌داري است كه بر تئاتر ما حمله كرده. در غياب فيگور راديكالي چون پازوليني انقلابي.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون