هنر در تعامل با مخاطبان شهري
منصوره قاسمي
«در فضاي عمومي/ شماره پنج/ خار»، عنوان كاري هنري است در قالب يك چيدمان كه از نيمه اسفند سال گذشته ساخت آن در محل پاركينگ طبقاتي باهنر تجريش آغاز شده و ماههاست كه در آنجا قرار گرفته است. اين چيدمان، يك لاشه اتومبيل و اجزا يا بهتر بگوييم امعاء و احشاي دروني آن است كه با نورهاي نئون آبي و سبز و شمعهايي روشن بر پيكرش در تاريكي پاركينگ خود را به عابران و سرنشينان خودروهايي كه با سرعت از روبهرويش ميگذرند، نشان ميدهد.
بالاي سر چيدمان يك سيفون سبز درخشان با شلنگهايي انتشار يافته در اطرافش قرار دارد، همچنين سه انيميشن در سه جهت كار كه تصاوير متحركي از سازههاي مكانيكي در حال حركت را بر سه صفحه نمايش نشان ميدهند، يك پنجره جلوي اتومبيل و لامپهاي نئون آبي رنگ كه خطوطي نورانياي هستند كه مجموع كار را در برگرفتهاند و اشياي بسيار زياد در اطراف لاشه اتومبيل مثل بلورهاي نمك، يك بوته خار، تكههايي از هم پاشيده از درون خودرو، سيمها و اتصالات. همگي اينها در مجموع اثري هنري را ميسازند كه در محل پارك دو خودرو قرار داده شده است. تماشاي اين حجم از اشيا حول لاشه اتومبيل، اين احساس را در ما به وجود ميآورد كه طراح يا به وجود آورندگان اين اثر براي زماني طولاني در اطراف شهر پرسه ميزدند و اجزاي كارشان را از ميان منظره خاكستري حومه شهر يافتهاند. هر گوشه از اجزا و بطن اصلي كار، ذهن ما را با اين پرسهزنيها همراه ميكند. من با ديدن بلورهاي نمك و بافت زمخت و خاكستري اطرافم به ياد جادههاي فرعي اطراف شهر ميافتم. يك توقف ناگهاني و مشاهده خاك روغن خورده سياه يا لاشه سوخته اتومبيلي وانهاده در بيابان. در مقابل اين دريافت، سه انيميشن كه اجزاي فعال و در حركت يك ماشين را نشان ميدهند، نوعي اقدام غيركاربردي در مقابل ماشيني اسقاطي هستند كه صرفا بر ناخودآگاه بيننده اثر ميگذارند تا حركتي از لاشه خودروي موجود در چيدمان. يا حتي ميتوانند حافظه ماشيني مرده و بيحركت باشند.
ما به عنوان بيننده ميتوانيم شمعي روشن كرده و بر اين چيدمان بيفزاييم. شمعها هم بر كيفيت نور و رنگ طراحي شده در اطراف ميافزايند و هم يادآور گذاشتن شمع بر گور مردهاي هستند و نيز كليشهاي از وضعيت آخرالزماني براي يك خودرو در منظرهاي متناقض با منظره زنده شهري ماشيني يعني پاركينگ. طراح اين سازه، عليرضا محمدي كه پروژه «در فضاي عمومي/ شماره پنج/ خار» پنجمين فعاليت هنري او در محيط شهري به حساب ميآيد، توانسته اين چيدمان را با همكاري جمعي از هنرمندان و حمايت واحد توسعه سيستمهاي حمل و نقل پاك، معاونت حمل و نقل ترافيك شهرداري تهران و جمعيت امام علي(ع)، براي ماهها در پاركينگ طبقاتي باهنر باقي نگه دارد. در كاتالوگ اين چيدمان كه در ديوارها و حتي آسانسور پاركينگ هم ديده ميشود ميخوانيم؛ شما ميتوانيد با پرداخت هر مبلغي از هزينه دو جايگاه پارك كه اثر در آن قرار دارد در ماندگاري اين كار سهيم باشيد. اين مبالغ توسط جمعيت امام علي(ع) جهت كمك به سيلزدگان مصرف خواهد شد. همچنين از بيننده درخواست شده در جهت مستندنگاري كار به واسطه عكاسي و ارسال تصاوير شريك شود. اين چيدمان به واسطه فرم و محتواي مرتبط با هنر شهري و فراخوانندگي عمومي، قرارگيرياش در مكاني خاص و درخور ايده و رابطه تعاملياش با مخاطب، ابعاد بيشتري از يك اثر معمول را به خود ميگيرد. اين چيدمان به لحاظ هنري نيز توانسته از سنت هنري قرارگيري در محيط گالريها و موزهها فاصله گرفته و به فضايي عمومي در شهر برسد، چرا كه در چنين اثري، نقش هنرمند، محيط، مخاطبان و همه مشاركتكنندگان در نمايش، يكسان فرض شده است.