رسيدن به اقتصاد نوآور به اين سادگيها نيست
امير ناظمي
اين روزها كه تيم واليبال ايران امكان رفتن به مسابقات فينال جهاني را يافته است و ما با هر امتيازشان خنديدهايم و از ته دل خوشحال شدهايم، دوباره كارهاي خوب «محمدرضا داورزني» و «يزدانيخرم» به ما يادآوري ميشود. آنها با تشكيل كميتههاي استعداديابي و شناسايي دانشآموزان قدبلند و آموزش آنها حداقل دو نسل از واليباليستها را تربيت كردند كه به مرور رشد كردند تا به فينال جهاني رسيدند. روزهايي بود كه بردن از ژاپن براي ما آرزو بود، اما حالا زنگ تفريح محسوب ميشود. اين يادداشت هشداري است براي آنكه اين مدل در حوزه نوآوري پاسخ نميدهد! روشي كه قابل تعميم براي ساير حوزهها نيست!
سياستگذاري خطي
سياست توسعه نوآوري براي برخي يعني انتخاب تيمهاي خوب و سرمايهگذاري ويژه بر آنها تا تبديل به شركتهاي بزرگ شوند! اما اين سياست كه در دهه ۱۹۶۰ و ۷۰ طرفداران بسيار داشت، مدام شكست خورد تا پژوهشگران اسم آن را بگذارند «نگاه خطي به نوآوري!» در نگاه خطي به نوآوري كه از قضا دانشگاهيان خيلي آن را دوست دارند، تلاش ميكنند تا تمامي همت خود را
بر فرآيندهاي انتخاب و پس از آن بر حمايت ويژه بگذارند. آنها دوست دارند با معيارهايي نخبگان يا استعدادهاي برتر را شناسايي كنند. از ديد آنها اگر چنين كنيم به راحتي و با حمايت اندكي ميتوانيم اميدوار باشيم كه در روزها و سالهاي آينده با انسانها، گروهها و شركتهاي موفقي روبهرو شويم! البته اين ديدگاه در ايران امروز نيز طرفداران ويژهاي دارد، باقي ماندن كنكور و انتظارات فعلي از مدارس سمپاد (پرورش استعدادهاي درخشان يا همان تيزهوشان) و كاركردهاي فعلي بنياد نخبگان شايد نمونهاي از اين ديدگاه خطي به نوآوري باشد. در اين ديدگاه دولت مسوول حمايت از افراد و گروههاي ويژهاي است كه استعداد خاص دارند.
در مقابل اين ديدگاه سياستهاي «غيرخطي» يا «تكاملي» است. براساس سياست دوم نوآوريها با نرخ بالايي شكست ميخورند و به عوامل مختلفي بستگي دارند عواملي كه بسيار فراتر از ايده هستند. ايدههاي خوب و حتي استعدادهاي درخشان ارايهدهنده آن ايدهها ميتوانند به دلايلي مانند مهارتهاي نرم، يعني توانمندي رهبري تيم يا توانمندي ارتباط و تعامل با ديگران ميتواند منجر به موفقيت يا عدم موفقيت شود. عوامل كلاني مانند وضعيت اقتصادي يا استقبال يا رد عمومي يا حتي نحوه ارايه ميتواند منجر به شكستهاي بزرگ شود. در تاريخ فناوري و نوآوري كم نبودهاند فناوريهاي بسيار برتري كه در بازار شكست خوردهاند. وقتي در دهه ۱۹۷۰ فناوري بتامكس ويديويي در برابر VHS شكست خورد؛ در حالي كه بسيار برتر بود، پيشفرضهاي نگاه خطي را با ترديد روبهرو ميكرد. به اين ترتيب در واقعيت دنيا نوآوريها به رقابت با وضعيت فعلي و سنتي و در رقابت با ساير نوآوريها قرار ميگيرند و مجموعه اين عوامل نهايتا منجر به پيروزيها يا شكستها ميشود. البته نگاه خطي در برخي ماموريتهاي خاص ممكن است تاحدي پاسخگو باشند مانند ماموريت فناوريهاي نظامي، اما در كل در فناوريهاي بازار عمومي ناكارآمد است. اما بسياري از سياستمداران همچنان دلشيفته همان سياست خطي هستند. سياست سادهانگارانهاي كه كافي است فرد موردنظر را انتخاب كني؛ كميته استعداديابي و سپس تمام! آنها الگوهايي كه مرتبط با دنياهاي سادهتري مانند ورزش است را ميخواهند بر نوآوري تعميم دهند. همانطور كه كميته استعداديابي در واليبال پاسخ داده است؛ آنها خيال ميكنند پس در نوآوري هم ميشود افراد بااستعداد را شناسايي كرد، آموزش داد، تيمشان كرد و تمام! اما رسيدن به اقتصاد نوآور به اين سادگيها نيست! مثل بازي واليبال نيست! هر چند واليبال هم پيچيده است، اما در برابر نوآوري و اقتصاد نوآوري ساده است! همانطور كه در واليبال در چند سال تيمي رشد پيدا ميكند و بر صدر جداول جهاني مينشيند، اما در اقتصاد و نوآوري بازي به اين سادگيها نيست!