• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4457 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۱۴ شهريور

گويي پيماني نانوشته وجود دارد در ناديده گرفتن يك آيين ملي

تعزيتي براي تعزيه

بابك احمدي

 

 

اين روزها بهترين فرصت براي انتشار يادداشت، گفت‌وگو و گزارش درباره يك آيين پيچيده و مهم ايراني است. يك دستاورد تاريخي‌ كه سده‌ها پاي ثابت مناسك مهم مرتبط با ماه‌ محرم بوده و با ايرانيان همنشيني ديرين داشته است اما بي‌توجهي مسوولان به آن رفته‌رفته همه ما را به سوي يك چالش فرهنگي سوق مي‌دهد. اخبار و گلايه‌هاي سال‌هاي اخير درباره مناسك محرم را بار ديگر در ذهن مرور كنيد تا آشكار شود بحث بر سر چيست. همين چند روز پيش اظهارنظر شخصي درباره آموزش مداحان فضاي رسمي و غير رسمي رسانه‌ها را اشغال كرد. آيين- هنر «تعزيه» اما به همين سادگي قابل آموزش نيست، اجراگر بايد عمري پاي كار باشد، از محضر اساتيد معتبر بهره ببرد، تمرين كند، آموزش ببيند، تاييد و رد بگيرد. «تعزيه» عرصه سيمرغي است كه هر كسي جرات نزديك شدن به آن را ندارد. درباره هنري صحبت مي‌كنيم كه در طول تاريخ پيدايش خود همواره پيشرو بوده و بين داشته‌هاي عميق ديني و فرهنگي يك ملت پل ارتباطي برقرار كرده است اما حالا از سر كج‌سليقگي بعضي مديران با مصائب متعدد دست و پنجه نرم مي‌كند. گرچه شايد مشكل اتفاقا از همين نقطه ناشي شود، از وقتي دولت متولي برنامه‌ريزي و برپا كردن تعزيه شد. اگر به تاريخ اين آيين رجوع كنيم اتفاقا خواهيم ديد سياست‌ همان اندازه كه با تاسيس «تكيه دولت» در اعتلاي «تعزيه» ايفاي نقش داشته، به همان ميزان با تحكم و درخواست‌هاي تبليغاتي موفق شده آن را به حاشيه براند. به فراز و نشيب‌هاي اين هنر از دوران قاجار تا امروز دقت كنيد. بهرام بيضايي در كتاب ماندگار و البته نيمه‌كاره مانده «نمايش در ايران» در تعريف و توضيح تعزيه مي‌نويسد: «شبيه‌گرداني» يا «شبيه‌خواني» يا «تعزيه» نمايشي بوده در اصل بر پايه قصه‌ها و روايات مربوط به زندگي و مصايب خاندان پيامبر اسلام و خصوصا وقايع و فجايعي كه در محرم سال 61 هجري در كربلا براي امام حسين(ع) و خاندانش پيش آمد.» او سپس درباره تاريخ برپايي اماكن دايمي اجراي اين مناسك و پيوند با شيوه‌هاي اجرايي نمايش‌هاي سنتي مي‌نويسد: «تاريخ دقيق ساختمان يكي از اين تكيه‌هاي ثابت يعني «تكيه نوروزخان» 1177 شمسي، مقارن با اولين سال‌هاي سلطنت فتحعليشاه است. در نخستين مراحل تعزيه بسياري از نقالان مذهبي و غير مذهبي به بازي تازه پيوستند؛ نخست براي واقعه‌‌خواني در دسته‌ها و سپس براي بازي در نمايش. بدين‌ترتيب تعزيه حين جست‌وجوي شكل نهايي خود فراوان از مايه‌ و سبك نقالي كمك گرفت. جالب است كه هنوز هم مي‌توان دو روش مشخص نقالي را در تعزيه تشخيص داد؛ بيان غمناك آوازي در دستگاه‌هاي معين موسيقي ايراني كه «مظلوم‌خوان‌ها» به كار مي‌بردند و بازمانده نقالي مذهبي است، بيان غلو شده پر طمطراق و تحرك و شكوه كه «اشقيا» به كار مي‌برند و بازمانده نقالي حماسي است.»

يك روايت مي‌گويد كه در عصر ناصرالدين شاه قاجار در دهه اول محرم روي‌هم‌رفته دويست، سيصد تا از اين مجالس در خانه‌هاي اعيان (به سبب تأسي از شاه) و تكيه‌هاي محلي برپا مي‌شد. بيضايي در اين باره مي‌نويسد: «همين‌كه اعيانيت در تعزيه وارد شد نسخه‌هاي تعزيه هم اصلاح شد و پاره‌اي چيزها كه هيچ مربوط به عزاداري نبود مانند تعزيه «دره‌الصدف» و تعزيه «امير تيمور» و غيره نيز در آن وارد شد و براي اينكه ارزش عزاداري آن هم بالمره از بين نرود، در مقدمه يكي از اين حكايات نيمه تفريحي و نيمه اخلاقي و در آخر يكي از واقعيات يوم‌الطف به نمايش گذاشته مي‌شد.» (كه اين روايت از كتاب شرح زندگاني من نوشته عبدالله مستوفي جلد 1 ص 288 آمده است.) به اين پژوهش جلال ستاري مي‌توانيم اظهارات و تاثير عميق هنرمندان بين‌المللي تئاتر همچون پيتر بروك را به ماجرا اضافه كنيم: «در اولين سفرم به ايران در 1970 فرم بسيار قدرتمندي از تئاتري را مشاهده كردم كه به نام تعزيه‌ شناخته شده بود. گروه كوچك‌ دوستانه ما راه درازي را از راه هوا تا مشهد پشت سر گذاشته بود و سپس‌ با يك تاكسي روي يك جاده گلي‌ غلتك‌خورده در ميان يك دشت‌ مسطح و دور از جاده اصلي مسيري‌ پيموديم تا به ميعادگاه بسيار دور خود با يك گروه تئاتر برسيم. سپس، در بيرون يك ديوار قهوه‌اي كه‌ روستايي را احاطه كرده بود قرار گرفتيم؛ جايي كه نزديك يك درخت‌ دويست روستايي حلقه‌اي ساخته‌ بودند. ايستاده و نشسته در آفتاب‌ سوزان، آنها حلقه انساني را آنقدر كامل ساخته بودند كه ما پنج خارجي در اتحاد آنها محو شده بوديم. آنجا مردان و زناني بودند با لبا‌س‌هاي‌ سنتي، مردان جوان جين‌پوش تكيه‌ زده بر دوچرخه‌هاي‌شان و كودكان در همه‌جا بودند. روستاييان در انتظاري كامل‌ بودند زيرا آنها به تمامي جزيياتي كه‌ در حال اجرا بود وقوف داشتند و ما كه هيچ نمي‌دانستيم يك نوع‌ تماشاچي كامل بوديم. تمام چيزي كه‌ به ما گفته شده بود اين بود كه تعزيه‌ فرحي اسلامي است از اجراي يك آيين‌ ديني كه اجراهاي فراواني از اين‌ دست وجود دارد و تمامي آنها با شهادت دوازده امامي كه به دنبال‌ پيامبر آمده‌اند ربط پيدا مي‌كند.»

 

تنها تشيع به درك مفهوم «درام» نايل آمد

جلال ستاري، محقق و اسطوره‌شناس ايراني نيز در كتاب «زمينه اجتماعي تعزيه و تئاتر در ايران» آورده است: «مسلمين با آنكه از سنت نمايشي يونان و هند بي‌اطلاع نبودند، نتوانستند تئاتري چالش‌برانگيز مبين پيكار با سرنوشت تحميلي يا ستيز با حكمي اجتماعي و سياسي – مشابه آنچه در «آنتيگون» يا «مده‌آ» خلق مي‌شود- بيافرينند و در اين ميان، تنها تشيع به كشف مفهوم درام نايل آمد كه همانا تعزيه است. از اين رو همه بيگانگاني كه به ايران سفر كرده و به تماشاي تعزيه نشسته‌اند، آن را درام ديني يا «درام ملي» ناميده‌اند. به عنوان مثال الوال ساتن مي‌گويد: «كاملا غلط است اگر استنتاج شود كه فن تئاتر و درام چيزي است كه فرهنگ ايراني از آن بويي نبرده است و حتي نمي‌توان گفت كه سنت تئاتر در ايران وجود نداشته است. چنين سنتي وجود دارد... غرض من از آن سنت، تعزيه يا شبيه‌خواني است.» (الوال ساتن «تاريخچه تئاتر در ايران» 1335)

 

تيشه به ريشه فرهنگ نزنيم

به اين ترتيب احتمالا نبايد در اهميت «تعزيه» نزد مردم اين سرزمين اختلاف نظر وجود داشته باشد اما چه اتفاقي رخ داده كه مرور اظهارات فعالان و دلسوزان اين عرصه در ساليان اخير نشان‌دهنده پيمودن يك سير نزولي است؟ اين بحث زماني جدي‌تر مي‌شود كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران انتظار از مسوولان، سياستمداران و سياستگذاران را براي توجه به اين هنر بيشتر مي‌كند. داوود فتحعلي‌بيگي از چهره‌هايي است كه بارها در انتقاد از بي‌توجهي‌ها لب به گلايه گشوده است: «سال‌ها است كه دنبال احياي تكايا براي اجراي تعزيه هستيم و درخواست ما اين بوده كه مكان‌هايي براي اجراي تعزيه در طول سال در نظر گرفته شود، البته به اين نكته بايد توجه كرد كه اگر صحبت از مكاني براي اجراي تعزيه است به اين معنا نيست كه فقط تعزيه‌هاي حزن‌انگيز در آن اجرا شود زيرا تعزيه‌هاي تاريخي، عرفاني، قصص انبيا، معجزات و بسياري عناوين ديگر ذيل تعزيه تعريف مي‌شوند و تا 500 شب مي‌توان در مكان اجراي تعزيه از آنها استفاده كرد؛ بي‌آنكه نمايشي تكراري باشد. زماني كه تكيه دولت در ايران براي اجراي تعزيه وجود داشت بسياري تكيه‌هاي ملتي هم در تهران فعاليت مي‌كردند و زماني حدود 60 تكيه وجود داشت مثل تكيه نياوران كه هنوز هم وجود دارد اما تعزيه‌خواني در آن اتفاق نمي‌افتد. اگر دولت مي‌خواست، مي‌توانست تكايا را داير كند اما در حال حاضر يا ساز و كار آن را نمي‌شناسند يا علاقه‌اي به برپايي تكيه ندارند و بايد از آنها پرسيد كه چرا هنري كه قرن‌ها به عنوان يك رسانه عمل كرده و فرهنگ عاشورا را به اقصي‌نقاط ترويج داده و به عنوان يك هنر ملي هم ثبت جهاني شده، در كشور مورد بي‌مهري قرار مي‌گيرد؟ پرسشي كه ظاهرا هيچ نهادي خود را متولي پاسخ به آن نمي‌داند ولي وقتي به دهه اول محرم مي‌رسيم صداوسيماي كشور دوربين‌هاي خود را سراسيمه به مراسمي گسيل مي‌كند كه انتقاد از آنها سال به سال افزايش يافته و با فرهنگ اصيل آيين‌هاي ايراني – اسلامي هيچ نسبتي ندارند. اينجا است كه ناچاريم فرهنگ صحيح، اصيل و ملي عزاداري را نيز به مسوولان رسانه ملي يادآوري كنيم. صداوسيماي ما در ترويج آيين «تعزيه» چه نقش قابل دفاعي داشته است؟ هيچ.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون