به بهانه انتشار كتاب «حقيقت عاشورا»
غبارروبي از سيماي نينوا
گروه هنر و ادبيات
نشر ني به تازگي كتابي را تحت عنوان «حقيقت عاشورا» راهي كتابفروشيها كرده است. كتابي نوشته حسين اسفندياري كه عنوان فرعي آن «از عاشوراي حسين(ع) تا تحريفات عاشورا» است. اثري كه باانگيزه و مدعاي انجام تكليفي ديني نوشته شده و خود را «عهدهدار بررسي نهضت امام حسين(ع)» معرفي ميكند. در اين كتاب 508 صفحهاي مطالب مختلفي ميخوانيد. از ستمستيزي امام تا عقلانيت و ميانهروي و پرهيز از افراطگرايي و... جنبههايي كه شايد در سطح عمومي مخاطبان مسائل مذهبي در ايران، كمتر به آنها پرداخته شده است.«حقيقت عاشورا» به مخالفان امام و حرفها و ماهيتشان هم ميپردازد و سعي ميكند از رهگذر نزديك شدن به آنچه آنها ميگويند، توضيح دهد كه چرا امام حسين(ع) با آنها وارد جنگ شد و به عبارتي، واقعه تاريخي عاشورا، جنگ كدام ديدگاهها و طرز تلقيها عليه يكديگر بود؟از مهمترين جنبههايي كه كتاب حاضر به آن نيز ميپردازد، صلحطلبي و تلاشهاي امامي از شيعيان است كه بيشتر او را با جنگ و واقعه كربلا و كشته شدن اهلبيت و يارانش ميشناسيم. مولف «حقيقت عاشورا» همانطور كه به حماسه امام حسين(ع) ميپردازد، از جنبهاي ديگر، تلاشها و تدبيرهاي امام سوم شيعيان براي جلوگيري از وقوع جنگ را هم دستمايه قرار ميدهد تا از اين جنبه، نمونه ديگري از مقابله با تحريفات عاشورا در قالب بخشي از يك تاليف عاشورايي صورتبندي شود. بنابه آنچه در بخشي از كتاب آمده، مولف نهضت عاشورا را شامل دو ويژگي برجسته ميداند: يكي حماسي و ديگري عقلاني. چنان كه به تصريح آورده است: «نهضت عاشورا دو ويژگي برجسته داشت؛ نخست اينكه حماسي (ظلمستيزانه) بود و دوم اينكه عقلاني بود؛ يعني همان دو ويژگياي كه عدهاي در جمع آنها توفيق نمييابند...» بنابراين در «حقيقت عاشورا» ظلمستيزي امام برسازنده حماسه عاشورا و تدبير و پيشگيري از وقوع جنگ و تلفات و صدمات ناشي از آن، مصداق عقلانيت در نهضت عاشورا تحليل شده است. اين در واقع يكي از فرازهاي محتوايي كتاب تازه انتشار يافته نشر ني است. چرا كه در كنار هم قرار دادن دو جنبه شورانگيز و خردورزانه، يعني حماسه و عقلانيت در نهضت عاشورا و در شخصيت امام سوم شيعيان، جنبه مغفولماندهاي است كه از تلقيهاي تكبعدي رايج در ميان قاطبه سوگواران حسيني دور ميماند.كتاب اسفندياري در بيان نوع تحريفهايي كه بعدها و پس از واقعه عاشورا دامنگير اين نهضت و فلسفه آن شد، پنج مورد از انواع اين تحريفها را برميشمارد. در اين باره در كتاب ميخوانيم: «پنج تحريف سهمگين دامنگير آن شد: ۱- تقليل يافتن آن به عزاداري (با غفلت از ظلمستيزي)؛ ۲- تفسيرهاي غيرعقلاني از آن؛ ۳- تفسيرهاي فوق واقعي؛ ۴- تفسيرهاي افراطي و خشونتآميز و ۵- تفسيرهاي عاميانه.» بنا به آنچه در سطرهاي بالا از كتاب «حقيقت عاشورا»نقل شد، به جنبه ديگري از اين كتاب ميرسيم كه جنبه مهمي هم هست و آن، خرافهستيزي و نفي تحريفهاي واقعه كربلا در اين كتاب است. بنا به استدلال كتاب، بيتوجهي به فلسفه عاشورا كه همان «ظلمستيزي» باشد، سطح و جايگاه واقعي و معنوي اين واقعه را به «عزاداري صِرف» تقليل داده است. «حقيقت عاشورا» بر آن است كه با آگاهي دادن به خواننده احتمالا ناآگاه به فلسفه قيام امام حسين(ع)، او را از گزند روايتهاي غيرواقعي، غلوآميز و تفسيرهاي عاميانه و سطحي دور كند. اين خرافهزدايي و افشاي جعلياتي كه به واقعه عاشورا نسبت ميدهند، تمهيدي است كه پيش از اين نيز در كشور ما از سوي برخي علما و نيز عاشوراپژوهان مسبوق به سابقه بوده است. جنبه مهمي كه در خيلي از اين كتابها مورد تمركز و تاكيد نويسندگان و عاشوراپژوهان قرار ميگيرد، ضرورت توجه به «حقيقت عاشورا» است. همين اهميت اجتناب از ديگرگونهنماييها و تحريفها در نهضت شيعي بود كه آيتالله مطهري را هم بر آن داشت تا در سخنرانيها و درسگفتارهاي خود به اين موضوع بپردازد. شهيد مطهري در كتابي با عنوان «تحريفات عاشورا» -كه البته برگرفته از سخنرانيهايي است كه در اين باب داشته- در پي تبيين حقيقت عاشورا از طريق ارايه نمونههاي مشهوري از تحريفهاي صورت گرفته از اين واقعه تاريخ اسلام است. جداي از اين، ديگراني هم در تاريخ معاصر ايران بودند كه مكتوب يا شفاهي در پي نفي روايتهاي غيرواقعي از رويداد كربلابرآمدند كه از آنها ميتوان به نامهاي مهمي چون شهيد بهشتي، دكتر شريعتي، ... و خود بنيانگذار جمهوري اسلامي نيز اشاره كرد. كساني كه بنا داشتند، نوعي اينهماني را تداعي كنند بين واقعهاي متعلق به قرن نخست پس از هجرت و روزگار خود؛ با نشان دادن تشابهاتي كه خود پاسخي هستند به اين پرسش كه چرا گفته ميشود «همه روزها عاشورا و همه بلادها كربلا هستند.»