• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4461 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۲۱ شهريور

نگاهي به رمان بووار و پكوشه اثر گوستاو فلوبر

مشنگ اقتصادي

بهادر اميرحسيني

فلوبر عليه انسان اقتصادي نيست بلكه عليه آنهايي است كه فكر مي‌كنند اقتصادي هستند و با هر كنشي همسو.

اتودي كه فلوبر براي «تربيت احساسات» زد و آن را تغيير داد در «بووار و پكوشه» عينيت بخشيد و تجلي يافت. آنجا هانري و ژول بودند كه فلوبر به حالات دروني و خصايص آنها پرداخت كه در نهايت آن را پس زد و به فردريك تبديل كرد. اما در بووار و پكوشه دو شخصيت خلق كرد كه چندان دروني و عميق نيستند و مدام سعي در آزمون و خطا دارند و از شهر به روستا مي‌روند تا خود را اثبات كنند. بووار و پكوشه اثري ناتمام از نويسنده است كه دو شخصيت آن در يك روز يكشنبه با هم آشنا مي‌شوند و به اشتراك و سليقه يكديگر صحه مي‌گذارند و با هم در سوداي كار و كسب درآمد شريك مي‌شوند. با وجود امكانات و سهم‌الارث خوبي كه به بووار مي‌رسد، آنها به سرانجامي نمي‌رسند و مدام شكست مي‌خورند. هر آنچه فلوبر در تربيت احساسات به دنبال تربيت ذهن خواننده براي مواجهه با يك امر انقلابي و تاريخي از يك زاويه جديد و علمي بود در اينجا تمام مسائل تئوريك را به سخره گرفته و در هجو آن قلم زده است. در ذهن و كاغذ همه چيز براي آن دو به خوبي جلو مي‌رود ولي در عمل و اجرا خير. بحث اينكه جهان در برهه‌اي از زمان كه ايمان و موجوديت خدا را زير سوال برد و به كنار نهاد، چه دستاوردي در پي داشت، حديث مفصلي است كه بايد مدت‌ها مورد بحث و مداقه قرار گيرد؛ اينكه خدا رفت و جايش هيتلر آمد يا در آن‌ سو لنين و استالين ظهور كردند و در سوي ديگر موسوليني حاصل آن شد. تفكر درباره اين امر يقه بووار و پكوشه را هم مي‌گيرد، آنجا كه با كشيش بحث مي‌كنند و تورات را زير سوال مي‌برند و باز شدن آسمان و دريا را با لحني طعنه‌آميز به رخ كشيش مي‌كشند. آنها از كجا به اين سوالات رسيده‌اند؟ از جايي كه شروع كردن به خواندن. اما چه خواندند؟ يك‌سري ساده‌ساز و مباحث تئوري و عقيم در اجرا... بووار و پكوشه خوبند؟ چرا خوبند؟ چون بي‌آزارند و مدام به شكل مظلومانه و با تبحر فلوبر خرابكاري مي‌كنند و خواننده را به تبسم وا مي‌دارند و با پشتكار مثال زدني از يك تجربه به تجربه ديگر روي مي‌آورند؟ خير، بووار و پكوشه آد‌م‌هايي به ‌شدت سطحي، حراف و عليه انسان اقتصادي هستند كه بعد از انقلاب صنعتي فرانسه و احداث راه‌آهن خود را به عنوان رهبران اقتصادي معرفي كردند و آن رهبران اقتصادي زيبايي‌شناسي و ذوق و سليقه را نه بسان يك امر لوكس و اشرافي بلكه به عنوان يك ضرورت در جهت زندگي بهتر و حس بهتر و بهره‌وري پديد آوردند. بووار و پكوشه انسان اقتصادي نيستند و همان اول رمان خود را لو مي‌دهند و از شهر گله‌مند هستند و اين مي‌شود وجه مشترك آن دو تا به اطراف و روستا پناه ببرند، غافل از اينكه بعدا در مناسبات و بده بستان روستايي‌ها گرفتار مي‌شوند. اين دستاورد در كل جهان فلوبر از ديد منتقدان او مغفول ماند و فقط لزوم درك تاريخ و پيوند آن به رمان مجددا بهانه‌اي شد تا مدام به فلوبر بتازند. لذا اگر فقط به يك ‌سري كليات و ارجاعات مكرر بسنده كنيم كه نيت فلوبر در اين كتاب مضحكه فلسفه است و دارد روحيه بورژوازي را نقد مي‌كند و زير سوال مي‌برد به بيراهه رفته‌ايم و اين‌گونه نيست و بورژوازي اين قدر الكن و بي‌دست و پا نبود كه نماينده‌هايش بووار و پكوشه باشند. فلوبر عليه انسان اقتصادي نيست بلكه عليه آنهايي است كه فكر مي‌كنند اقتصادي هستند و با هر كنشي همسو و در الاكلنگ عقلانيت و مشنگي دست و پا مي‌زنند. به ‌طوري كه بووار و پكوشه‌اش در ابتدا كشيش را زير سوال مي‌برند ولي در نهايت با پيام كليسا در شب عيد از خودكشي دست برمي‌دارند و به مذهب پناه مي‌آورند. هر چند كتاب ناتمام است اما اين دو تمام و كمال در زمان پديد آمده و حدي والاتر از نسخه‌برداري و نشستن بر جاي اول ندارند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون