گلوي بريده بلوط
جواد حيدريان
حدود 70 سال پيش كريم ساعي مهندس ايراني براي اولين بار با نيت مشاهده و ثبت مساحت جنگلهاي ايران سوار بر يك هواپيماي مخصوص شد و توانست اولين تصوير از ميزان جنگلهاي كشور را محاسبه كند. البته موسس سازمان جنگلها و منابع طبيعي ايران جانش را در يكي از همين پروازهاي هوايي از دست داد اما آنچه او دنبالش بود به ثمر نشست و چرا اشاره به آن پرواز بر فراز آسمان ايران، اكنون اهميت دارد؟ نيت موسسان سازمان جنگلها هر چه بود در حقيقت به حفاظت از جنگلها و ارزشگذاري اكولوژيك منجر نشد. كشوري كه يكي از فقيرترين سرزمينهاي جهان در سرانه جنگل است، حالا در توسعه جادههايش جنگل را قرباني ميكند.
قطع درختان بلوط در مسير ياسوج به سيسخت ريشه در تاريخ ناآگاهي مقامات و تصميمگيران توسعه كشور از اهميت جنگلهاي بلوط زاگرس و طمع چند سرمايهگذار و پيمانكار متكي به رانتهاي دولتي و... دارد. درختاني كه در چشم مهندسان راهسازي، مشتي زغال، براي قليان مسافران و سفرهخانههاي شهر است.
7 دهه پيش كه سازمان جنگلها ارزشگذاري اقتصادي را ملاك نگهداري جنگل ميپنداشت، جنگلهاي اكولوژيك و فوق با ارزش زاگرس مطلقا اقتصادي تشخيص داده نشدند، چون چوب با ارزشي براي فروش نداشت. اما تا دلتان بخواهد براي جنگل شمال نه به دليل اهميت تاريخي و اكولوژيكش كه به خاطر قطع درختانش با ارزش تلقي شد. طرح صيانت از جنگل به شمال معطوف شد و كارشناسان و نخبگان و صنايع پيراموني و حافظان طبيعت زاگرس را رها كردند. زاگرس فقير در تهاجم دام و كشت زير اشكوب روز به روز ضعيفتر شد. جنگلهاي دانهزاد ديگر زادآوري نميكردند، چراكه دام و كشاورزي سنتي و قطع درختان براي سوخت مردم بينوا در طول 70 سال جنگلهاي زاگرسي را عقيم كرد.
شوربختانه هنوز هم اين تلقي، يكي از دلايل طراحي و اجراي پروژههايي است كه به گفته مقامات منابع طبيعي و محيط زيست، توجيه فني و ارزيابي زيست محيطي ندارد. بهسازي يك جاده دسترسي شهري در مسيري 35 كيلومتري و رفع نقاط حادثهخيز آن كه البته كم هم نيست، ميتوانست جاده ياسوج به سيسخت در مركز كهگيلويه وبويراحمد را براي تسهيل ورود و خروج آن حجم گردشگران آماده كند. اما دريغ كه عقل پايدار در روند طراحي و اجراي توسعه مناطق مختلف كشور دخالت ندارد و بيش از آن ردپاي منافع پيمانكاران و همدستي آنها با مديران و نمايندگان دولت و مجلس را ميتوان ديد كه از توسعه تنها تيغ لودرها و درآمد ناشي از آن را ميدانند.
از نظر فني كارشناسان بر اين باورند « با توجه به اينكه اين جاده از يك منطقه با پوشش متراكم بلوط و بنه ميگذرد، حجم تخريب درختان بسيار بالاست. علاوه بر اين با توجه به سازند لغزشي و شيب بسيار تند اين منطقه، حجم تخريب اين رويشگاه به واسطه لغزشهاي دامنهاي بسيار افزايش خواهد يافت» از سوي ديگر شهر سيسخت و مسير مورد نقد، به دليل واقع شدن در يك موقعيت كوهستاني پر شيب و با درههاي سخت و عميق، توانايي و ظرفيت انبوه جمعيت براي گردشگري را به صورتي كه براي آن لازم باشد يك آزادراه چهاربانده طراحي شود، ندارد. چنانكه بسياري از متخصصان اذعان دارند، امروزه جاده چالوس در مسيرهاي شمالي كشور بيشترين كاربرد از نظر فني و بالاترين كيفيت از منظر تماشاي طبيعت را دارد اگرچه جادهاي با عرض محدود است؛ اما سوي ديگر اين فاجعه، بزرگراه تهران-شمال است كه ميلياردها دلار براي آن خرج شده و هنوز نه تنها به بهرهبرداري نرسيده، بلكه توانسته بخشهاي مهمي از طبيعت و زيستگاههاي جنگلي را در خود فرو برد و زمينه تخريب بيش از پيش طبيعت و محيط زيست را فراهم كند. نمونه چنين تعصبي در راهسازي را ميتوان در مسير رشت به قزوين و همچنين آزادراههايي كه از پارك ملي گلستان ميگذرد، مشاهد كرد.حالا شاهد قتلعام درختان 100 تا 500 ساله بلوط و بنه در چشماندازهاي جاده ياسوج به سيسخت هستيم. چشماندازهايي كه مهمترين دلايل و بهانه ورود گردشگران از جنوب گرم و خشك ايران به مناطق است، زير تيغ راهسازان ميرود تا طرح منافع چند پيمانكار و هتلساز را در سايهسار بلوطزاران محزون دنا تامين كند. طرحي كه بيش از تمناي عاشقانه طبيعتدوستان ايران و حتي گردشگران و كوهنوردان جهاني ديده شده و مورد توجه قرار گرفته است. بايد پذيرفت به دليل نبود نگاه پايدار، زاگرس ديگر به عنوان يك سپر در برابر جريانهاي هوايي عمل نميكند و آرامآرام با تغييرات و توسعهطلبيها و البته روند خشكسالي و تغيير اقليم، آن سپر مخملين كاركردش را از دست داده و گرد و غبار از اين مرزهاي سبز مرده عبور ميكند و تا مناطق شمالي ايران بالا ميرود و ما بعد از 70 سال با حجم آلودگي ريزگردهايي مواجهيم كه روزگاري بلوطهاي زاگرس مانع پيشروي آن ميشد. اكنون اما درختان طعمه سوسكهاي چوبخوار و لودرهاي راهسازياند. حالا جنگل بلوط زاگرس چنان بيارزش است كه گلوي پرپشتترين و با ارزشترين مناطق آن به سادگي با يك امضاي شوراي عالي جنگل، براي چهاربانده كردن يك جاده از ياسوج به سيسخت بريده ميشود.