سياستورزي انتخاباتي
جواد امام
در شرايطي كه در آستانه هر انتخابات، يكي از بحثهاي پرتكرار و هميشگي بحث مشاركت يا عدممشاركت در انتخابات است و فرهنگ سياسي ما به نحوي عادت كرده در هر بزنگاه انتخاباتي، بار ديگر با اين موضوع مواجه شده و از ابتدا طرح پرسش كند، به نظر ميرسد نكته كه حائز اهميت آن است كه براي يك جامعه فعال و پويا، مشاركت مردم در سياست هميشه مهم است و كنشگران سياسي به عنوان يك كاركرد بايد به مشاركت مردم بپردازند. چراكه طبيعتا در سايه اين مشاركت عمومي است كه ميتوان به تشكيل نهادهاي انتخابي مبتني بر خواست و نظر اكثريت شهروندان جامعه اميد بست و در غير اين صورت، هيچ بعيد نخواهد بود كه اقليتي از جامعه در غياب اكثريت شهروندان، سرنوشت اداره نهادهاي انتخابي را به دست گرفته و بخشي از جناحهاي سياسي به قدرت دست پيدا كنند كه لزوما داراي پايگاه اكثريت در جامعه نيستند.
بر همين اساس است كه كنشگران سياسي نسبت به ميزان مشاركت شهروندان در بزنگاههاي انتخاباتي دغدغهمندند و لزوم مشاركت سياسي را به يك دوره و مقطع خاص محدود نميكنند؛ بلكه در هر بزنگاه انتخاباتي، خواهان حضور اكثريتي پاي صندوقهاي راي ميشوند. اما مشكل جامعه و كنشگران سياسي ما اين است كه در ايام انتخابات بيشتر فعال ميشوند، درصورتي كه مشاركت مردم بايد دغدغهاي هميشگي باشد، نه صرفا در زمان انتخابات.
امروز در حالي كه متاسفانه هرچه جلوتر ميرويم، شاهد محدود شدن بيش از پيش مشاركت جامعه در سياستها و تصميمگيريها هستيم؛ كنشگر سياسي فعال كسي است كه در ايام پس از انتخابات هم به دنبال مطالبات برنامههاي خود و مطالبات مردممحور و جامعهمحور باشد.
در اين ميان يكي از ديگر خلأهايي كه به شدت در جامعه ما احساس ميشود، نبود احزاب توانمند و تاثيرگذار است. متاسفانه ساز و كاري كه احزاب بتوانند روي مشاركت مردم تاثيرگذار باشند، در نظر گرفته نشده است؛ كما اينكه در جريان نامنويسي كانديداهاي انتخابات مجلس يازدهم شاهد بوديم كه اعضاي احزاب با وجود شناسنامه و پروانه فعاليت با ردصلاحيت در هياتهاي اجرايي مواجه شدند. بنابراين ما با اين مساله مواجه نيز هستيم كه به احزاب مجوز فعاليت ميدهند اما شرايط متناسب فعاليتهاي احزاب فراهم نميشود.