• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4574 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۸ بهمن

ميراثي تراژيك از شاهي قدرتمند

رضا مختاري‌اصفهاني

دوره شاه‎عباس در سلطنت صفوي مصداق اين ضرب‎المثل فارسي است: «فواره چو بالا رود، سرنگون شود». او در كودكي به تقدير زنده ماند تا از بزرگ‌ترين شاهان ايران شود. وقتي شاه‎اسماعيل دوم، عمويش، براي از ميان بردن رقباي بالقوه به عليقلي‎خان شاملو دستور داد عباس‎ميرزاي طفل را به قتل رساند، همسر عليقلي‎خان او را به تامل خواند تا ماه رمضان به پايان رسد. پس از آن هم از شوهرش خواست اين ماموريت را به بعد از عيد فطر موكول كند. در اين زمان بود كه خبر قتل شاه‎اسماعيل به هرات رسيد. شاه‌عباس از معدود شاهزادگاني بود كه از مرگ رهيد. او در وضعيتي متزلزل به سلطنت رسيد. دوره سلطنت او شباهت‎هايي با دوره سلطنت داريوش هخامنشي و خسرو انوشيروان ساساني دارد. شاه‎عباس هم مانند اين دو شاه باستاني در ميانه بحران داخلي و تهديد خارجي بر تخت سلطنت نشست. هرات، وليعهدنشين صفوي، پس از خروج او در تسخير ازبك‎ها قرار گرفت. خلافت عثماني بخش اعظمي از غرب ايران را در تصرف داشت. بندر گمبرون و جزيره هرمز در اشغال پرتغالي‎ها بود. اختلافات ايلات قزلباش در حمايت از بعضي از خاندان سلطنتي، قزلباشان را از حاميان نظامي دربار به مدعيان آن تبديل كرده بود. صوفيان هم ديگر همچون اسلاف‌شان در پيروي از صفويه استوار نبودند. اقتدار و قداست مرشد صفوي پس از شكست چالدران همچون گذشته نبود. با چنين اوضاعي چشم‎انداز براي شاه چهارده ساله تيره و تار بود. او با توطئه گروهي از قزلباشان عليه پدرش، سلطان‎محمد خدابنده بر تخت نشست. شاه‎عباس با آنكه در حوزه سياست خارجي امتيازهايي داد تا بتواند امور داخلي را سروساماني بدهد، اما چندي نگذشت كه در اين حوزه هم دست بالا پيدا كرد. هرات و بلخ از اشغال ازبكان خارج شد و پرچم ايران در بغداد به اهتزاز درآمد. مناطق جنوبي ايران با همكاري بريتانيا از تصرف پرتغالي‎ها درآمد. گمبرون به يادگار پايان اشغال پرتغالي‎ها به «عباسي» تغيير نام يافت. شاه‎عباس در داخل هم به اقتدار اقتصادي و نظامي قزلباشان پايان داد. نظاميان جديدي از غلامان چركس، گرجي و ارمني فراهم آورد. املاك تحت تيول قزلباشان را به املاك خاصه سلطنتي تبديل كرد. ايلات قزلباش را به نقاطي خارج از حوزه نفوذشان تبعيد كرد. در مقابله با صوفيان هم به فقيهان بيش از پيش ميدان داد. او در عرصه اقتصاد و رفاه مردمان نيز به توفيق دست يافت. اصفهان كه جايگزين قزوين به عنوان تختگاه صفوي شده بود، نمونه‎اي از دولتمداري صفويان شد. ميدان شاه (نقش جهان) با نمادهايي از سياست، مذهب و اقتصاد جلوه‎اي از ويژگي‎هاي سلطنت شاه‎عباس بود. اين ميدان سيستم حكومتي‎اي را جلوه‎گر مي‎كرد كه دين و دولت در اختيار سلطان بود و از رفاه اقتصادي مردمان غفلت نمي‎شد. گردآمدن كاخ شاهي، مسجد، بازار و ديوانخانه در ميدان شاه نشان از اقتدار نظام سلطاني صفوي در اين دوره داشت و يادآور اينكه همه امور در سيطره و سلطه شاه قرار دارد. گويا نوع ساخت عالي‌قاپو (كاخ شاه) كه بلندمرتبه بود، مي‎خواست اين پيام را القا كند كه هيچ چيز از نگاه و سيطره شاه پنهان نمي‎ماند. ميدان شاه و چهارباغ همچنين اماكني براي تفرج توده‎هاي مردمي بود كه دوره جديدي را تجربه مي‎كردند. رفاه و امنيت رهاورد سلطنت شاه‎عباس براي مردمان بود. چنانكه اقليت‎هاي مذهبي از جمله ارامنه و هنديان از آزادي و امنيت تجارت و مذهب برخوردار بودند. اسكندربيگ منشي در عالم‎آراي عباسي در توصيفي اغراق‎آميز سلطنت شاه‎عباس را چنين تصوير مي‎كند: «مجملا پادشاهي بود جوهر ذاتش ‎بي‎مثال و فكرهاي رقيقش آيينه خيال. از وفور عدالت‎پروري، عالميان در سايه رافتش آسوده بودند و از مهابت و سياستش گرگ و ميش در يك فراش مي‎غنودند. اوقاف و خيرات و تصدقاتش بسيار، آثارش در بلاد ايران از تخفيفات رعايا و ابنيه عمارات و انشاي بساتين و باغات و تعمير بقاع و كارهاي خير بي‎شمار. تيغ آبدارش هميشه آلوده خون اعادي و اشرار... و تجملات پادشاهي‎اش در عرصه خيال خسروان اكاسره و كيان نگذشته...» بي‎جهت نبود كه شاه‎عباس در ادبيات عاميانه و افسانه‎هاي ايرانيان جايگاه خاصي دارد؛ پادشاهي كه شبانه با لباس مبدل به سراي مردمان سرك مي‎كشيد و از درد و نيازشان آگاه مي‎شد و در روزهنگام با لباس شاهي به درمان دردشان مي‎پرداخت. از همين‌رو در ادبيات و گفتار ايرانيان لقب «كبير» يافت. با اين همه، همواره جان و ذهنش گرفتار تجربه كودكي‎اش بود. نگران بود پسرانش مانند خودش به ابزار مخالفان عليه پدرشان تبديل شوند. كاهش قدرت قزلباشان و كشتن و كور كردن فرماندهان و شاهزادگان و فرزندانش سلطنت او را عقيم و بي‎عقبه كرد. فواره سلطنت صفوي پس از مرگ شاه‎عباس فرود آمدن را آغاز كرد. به‌طوري‎ كه پس از مرگش نه فرزندي از او كه نوه‎اش، سام‎ميرزا معروف به شاه‎صفي، بدون شايستگي به تخت نشست؛ ميراثي تراژيك از شاهي قدرتمند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون