كرونا يك بحران جهاني است
زينب صدوقي
پس از بحرانهاي متعدد اعم از جنگهاي داخلي و بينالمللي، خشونت و كشتار، تروريسم، ظهور گروههاي افراطگرا، بحرانهاي زيستمحيطي، مساله پناهندگان و... كرونا ويروس اينبار دردسرساز شده است. كوويد 19 كه به اذعان بسياري از صاحبنظران و مقامات سياسي و اقتصادي، بزرگترين بحران گسترده پس از جنگ دوم جهاني است، تمامي كشورها را با چالشهايي در حوزه سلامت و بهداشت، اقتصاد، سياست و اجتماع روبهرو كرده است. از اين منظر شيوع كوويد 19 مسالهاي جهاني تلقي ميشود كه داراي تبعات كوتاهمدت و بلندمدتي براي نظام جهاني است؛ البته هر چند هماكنون و در بحبوحه بحران و باتوجه به اينكه هنوز چيز زيادي از اين بيماري نميدانيم و قطعا داراي ابعاد ناشناختهاي است، امكان نتيجهگيري قطعي در مورد تمامي آثار احتمالي اين بحران امكانپذير نيست، اما پيشبيني برخي مسائل پيش رو نيز دور از ذهن نيست. به دنبال شيوع اين بيماري، بسياري از دولتها بهويژه دولتهاي شكننده و ضعيف، با مشكلاتي در تامين منابع مالي و همچنين مسائل سياسي و اجتماعي مواجه شدهاند و اين در حالي است كه در سطح جهاني نيز اغلب دولتها بر ابعاد داخلي بحران تمركز كرده و تمامي منابع خود را در راستاي مديريت بحران و كاستن از آثار سوء اين بيماري، بسيج كردهاند و به عبارتي تمركز بر مديريت شرايط داخلي، با وجود برخي سازوكارهاي جهاني جهت همفكري و همكاري، كشورها را با نوعي واگرايي روبهرو كرده است، بهگونهاي كه بسياري از تلاشها و اقدامات ديپلماتيك براي مديريت مسائل جاري بينالمللي كاهش يافته كه البته اين نحوه برخورد در شرايط فعلي، طبيعي قلمداد ميشود. اما آيا در بلندمدت نيز تمركز بر مسائل صرفا داخلي، ميتواند آثار سوء بحران را كاهش دهد؟ به نظر ميرسد باتوجه به تبعات احتمالي اين بحران در آينده و پيشبيني افزايش خشونت و بحرانهاي داخلي، منطقهاي و بينالمللي ناشي از انزواي دولتها، افزايش بيكاري و نرخ تورم، ركود اقتصادي و الزام دولتها به تزريق نقدينگي بيشتر، بحران اعتماد به دولتها، تاثير بر محيطزيست و همچنين متاثر شدن افراد در سطوح مختلف -اعم از زنان و كودكان، مهاجرين و...- از آثار مالي و رواني و ساير مسائل سياسي و اجتماعي كه تبعات ويرانگري به دنبال داشته و به راحتي قابل سرايت به ساير حوزههاست، نميتوان با اتخاذ نگاهي داخلي انتظار مديريت آثار شيوع كرونا ويروس را داشت. در قرن 21 بر همه آشكار است كه صرفا جنگ و درگيري تهديدي براي صلح و امنيت بينالمللي تلقي نميشود، بلكه بيماريهاي همهگير نظير كرونا و ابولا نيز به واسطه تاثيرات فاجعهبار آنها، تهديدي جهانياند و از آنجا كه حل و فصل مسائل جهاني نيازمند اتخاذ نگاهي كلگرايانه و همهجانبه است، بنابراين شايسته است تمامي دولتها با نگاهي آيندهنگرانه نسبت به موضوع و درك بيماري به عنوان بحراني جهاني، رويكردي مشاركتي را اتخاذ كرده و راهحل بحران و تبعات آن را در قالب همكاري با ساير دولتها و سازمانهاي دولتي و مردمنهاد جستوجو كنند، بنابراين همگرايي و گفتوگو در قالب ديپلماسي كارآمد به عنوان بهترين راهكار كاهش حداقلي بحران به نظر ميرسد و اقدام موزاييكي و پراكنده نميتواند پاسخگوي بحراني در اين سطح باشد. در غير اين صورت قطعا به زودي شاهد افزايش خشونت و به خطر افتادن صلح و امنيت بينالمللي در ابعاد مختلف خواهيم بود. بديهي است سازوكارهاي پيشبيني شده در راستاي حل و فصل مسالمتآميز اختلافات و مديريت مسائل جهاني بهويژه سازمان ملل متحد، نقشي مهم و حياتي در اين ميان ايفا ميكنند. شوراي امنيت ملل متحد هنوز واكنشي به شكل رسمي در مورد موضوع كرونا از خود نشان نداده و سازمان بهداشت جهاني نيز متهم به همكاري با چين در پنهان كردن آمار مبتلايان چيني است و از سوي امريكا مورد انتقاد قرار گرفته تا جايي كه در روزهاي اخير شاهد قطع بودجه اين نهاد بينالمللي از سوي امريكا بوديم. اينگونه موضوعات در كنار تنشهاي لفظي برخي دولتها قطعا مواجهه با بحران را پيچيدهتر خواهد كرد. شايسته است شوراي امنيت همانگونه كه در سال 2014 بيماري ابولا را بحراني جهاني قلمداد كرد، موضع محكمتري در مقابل بحران كنوني كه به مراتب وسيعتر نيز هست در پيش گرفته و زمينه را براي همكاري ملتها در چارچوب سازمان ملل متحد فراهم كند و از آنجا كه همكاريهاي موضوعي ميتواند به ساير حوزهها سرايت كند، همكاريهاي منطقهاي و بينالمللي در مهار اين بحران نيز ميتواند همگرايي در ساير حوزهها را به دنبال داشته باشد.