رمان پليسي و عصر جديد
كاوه ميرعباسي
بهطور كلي وضعيت ادبيات پليسي در ايران با جهان كاملا متفاوت است. بدين معنا كه ادبيات پليسي ساليان سال است كه در جهان در رديف اول آثار پرفروش قرار دارد. وقتي فهرست آثار پرفروش سال جهان را ميببينيد، دستكم ٤ تا ٥ عنوان ادبيات پليسي پيدا ميكنيد. در ايران اينطور نيست. ادبيات پليسي در كشور يكسري خواننده خاص دارد كه اتفاقا وفادار هم هستند و اين، تضمين بقاي اينگونه از ادبيات است. ادبيات پليسي در ايران، مخاطبان خاص و وفادار خود را دارد و اين تضمين بهاي آن است. تمام ناشراني كه به چاپ و انتشار آثار پليسي روي ميآورند، هميشه آهسته و پيوسته به سوي يك نتيجه رضايتبخش ميروند؛ اما اينكه رماني پليسي در ايران، فروشي شگفتانگيز را رقم زده باشد و مثلا ٨ نوبت چاپ شده باشد، خير؛ چنين اتفاقي نيفتاده است. حتي يك عنوان رمان پليسي را در كل تاريخ نشر ايران سراغ نداريم كه فروش خيرهكننده داشته باشد. در كنار ادبيات پليسي كه به مولفههاي اين ژانر وفادار است، يكسري ادبيات پليسي هم داريم كه روايت پليسي را دستاويز ميكنند تا به موضوعات ديگري بپردازند. شاخصترين نمونهاش تريلوژي نيويوركي پل استر است. آن سهگانه، نمونه تمامعياري است از رمان پليسي كاذب. به اين معنا كه روايت پليسي در آن غالب نيست. چنانكه اگر كسي به عنوان طرفدار پروپا قرص ژانر پليسي بخواهد سهگانه نيويوركي را بخواند، قدرمسلم سرخورده خواهد شد. با اين حال وجود چنين رمانهايي از نظر من خوب است. يكي از گونههاي ادبي رايج دوران پسامدرن، ژانر پليسي است. خيليها ژانر پليسي را دستاويز قرار دادند تا اثري پستمدرنيستي بنويسند. نمونههاي زيادي هم داريم از روايتهاي پليسي كه مضامين فلسفي دارند و اگرچه به اصول و مباني روايت پليسي مقيد نيستند، اما از جذابيتهاي پليسي هم برخوردارند. مثلا «قول» دورنمات حتي به عنوان پليسي هم جذابيت خاص خود را دارد اما به آن اصولي كه روايت پليسي بايد به آنها پايبند باشد، پايبند نيست. علت گستردگي ادبيات پليسي در اين است كه ژانرهاي بنيادينش يكي آن است كه در انگليس پا گرفته، مانند اثر آگاتا كريستي و دوروتي سايرس و ... و ديگري رمان سياه امريكايي كه داشيل همت و ريموند چندلر شاخصهاي آنند. هر دوي اين جريانها كه بدنه ادبيات پليسي و موتور حركت آن بودند، هنوز هم به راه خودشان ادامه ميدهند و سالانه بيش از هزار اثر خلق ميشود كه درست دنبالهرو آگاتا كريستي و كلا ژانر پليسي است.
با اين همه و با توجه به شواهدي كه وجود دارد، من معتقدم كه ادبيات پليسي روزبهروز گستردهتر هم ميشود و تجربههاي جديدي را رقم خواهد زد.