چالش اقتصاد و فرهنگ - محسن رضايي
ابوالقاسم رئوفيان
الف) مهمترين چالش موجود كه به دولت بعدي نيز به ارث خواهد رسيد، مصايب اقتصادي است. بنابراين بايد تمام وزراي اقتصادي دولت چه به لحاظ دانش و تخصص و چه به لحاظ تجربي در اين حوزه فعاليت كرده و تجربه كسب كرده باشند چراكه صرفا داشتن تحصيلات دانشگاهي مرتبط براي حضور در جايگاهي همچون وزارت كفايت نميكند. وزارتخانههاي اقتصادي ميتوانند در مديريت چالشهاي دولت فعلي و آينده تاثيرگذار بوده و موفقيتهايي به ارمغان بياورند. علاوه بر آن به نظر ميرسد كه دولت سيزدهم براي انتخاب وزرا كه همزمان چهرههاي علمي و آكادميك و متخصص و صاحب تجربهاي باشند با مشكلاتي مواجه خواهد بود. علاوه بر اين بايد يكي از مهمترين اولويتهاي دولت سيزدهم حوزه فرهنگ باشد چرا كه زيربناي اقتصاد، سياست يا هر حوزه ديگري فرهنگ است؛ لذا مديران فرهنگي كشور بايد به هنر مديريت در اين حوزه اشراف داشتهباشند چراكه تجربه كم، بزرگترين آسيب را به اين حوزه وارد ميكند. مساله جدي كه در اين حوزه به عنوان چالش وجود دارد هم تعدد مراكز فرهنگي كشور است. در حال حاضر بيش از ۶۰ مركز فرهنگي داريم كه بايد تجميع شود چراكه تعدد آن آسيبزاست. البته كه اين فرآيند قانوني خود را دارد. بهطور كلي اقتصاد و فرهنگ از مهمترين چالشهاي دولت بعدي است. رييسجمهوري بعدي يك اقتصاددان باشد، كسي كه هم علم اقتصاد بداند و هم مديريت اقتصادي را تجربه و فهم كردهباشد. يك رجل سياسي-اقتصادي كه هنر مديريت و هماهنگي بين اعضاي كابينه خود را داشته باشد ميتواند رييسجمهوري موفق باشد.
ب) به نظر من رييسجمهوري بايد از سوي مردم انتخاب شود كه سابقه اجرايي به خصوص در دستگاههاي دولتي را در رزومه خود داشته باشد. همچنين يك رييسجمهور اقتصاددان ميتواند بسياري از چالشها را سامان دهد البته كه بايد با حوزه فرهنگ نيز آشنايي داشته باشد. اگر بخواهم فيالبداهه از كسي نام ببرم، محسن رضايي گزينه مناسبي است؛ نه به اين معنا كه او را منحصر به فرد بدانم، بلكه تصور ميكنم او در دورههاي گذشته نيز نشان داد كه براي اقتصاد برنامه دارد.
دبير كل حزب ايرانزمين