نخبگان و بيمهري به ادبيات ديني
عبدالجبار كاكايي
اغلب اقشار كتابخوان ذهنهاي فلسفي و تعقلي دارند، به نوعي اهل چون و چرا در همه امور ازجمله دين و سياست؛ آنها با مطالعه علوم روز بهويژه در حوزه علوم انساني در بست تابع مفاهيم كلي تعليمات ديني نيستند.
علماي حوزه و روشنفكران ديني هم سرگرم طرد و نفي همديگرند. در اين فضاي پر ابهام كه روشنفكري ديني مدتهاست درگير چالشهاي سياسي شده است و هزينههاي گزاف قبض و بسط دينداري را ميپردازد، ادبيات ديني جز در بين عامه مردم جايگاهي ندارد. ادبيات ديني رو به رشد در دهه 60 عليالخصوص در شعر كه ميراث شورش شريعتي در زبان بود، رفته رفته افول كرد و به ادبيات منبري رسانه ملي تبديل شد.
در واقع با اخته شدن رويكرد سياسي و عقيدتي اين ادبيات، آنچه به جا ماند موافق طبع هيات مذهبي است و كاركرد عوامانه دارد كه آن هم در جاي خود لازم است. اما از پرسشهاي توفاني و روبه جلوي سيدحسن حسيني و قيصر امين پور به چند شاعر مداح رسيديم كه ميراثدار جريان شبه ادبي مرحوم آقاسي هستند. تلاش براي هدايت رسمي شعر انقلابي از سوي نهادهاي دولتي و مراكز طبع و نشر وابسته جز متوقف كردن شور ادبيات ديني در جامعه زنده و پويا نتيجهاي نداشته است.
اين فروبستگي كه منجر به ضعيف شدن بالهاي ادبيات بالنده دهههاي 50 و 60 و مخدوش شدن روح جمعي آن جريان است محصول تنگ نظري و تلاش براي گلخانهاي كردن ادبيات انقلاب است. در اين شرايط بغرنج قشر كتابخوان اغلب از سوي اين نويسندگان تغذيه ميشوند و هر بروز و ظهور انديشه ديني دولتي تلقي شده ،مورد بيمهري اهالي جدي كتاب و مطالعه است.