ايستادگي در برابر تندباد اشك بيدليل
نازنين متيننيا
احسان عليخاني، اينروزها يكي از سوژههاي مهم اهالي دنياي مجازي است. در يك اقدام دستهجمعي، اهالي فيسبوك، توييتر و اينستاگرام و مخاطبان تلگرام و وايبر درباره او مينويسند و اشكهايي كه براي به دست آوردن دل مخاطب، در آنتن زنده سرازير ميكند؛ عدهاي جوكها ساختهاند و در تلگرام و وايبر ميفرستند تا بعد در استتوسهاي فيسبوك هم بيايد. عدهاي ديگر درباره برنامه مينويسند و انتقادهايي كه از انتخاب سوژهها شروع ميشود و ميرسد به دكور برنامه و حتي تعداد صندليها كه گاهي باعث ميشود بعضي از مهمانها سرپا بايستند و عدهاي ديگر هم شخص احسان عليخاني را موضوع بحث خود كردهاند و حتي شعري كه درباره او گفته شده را همخواني ميكنند تا از خجالت مجري دربيايند كه يكدرميان بغض را چاشني حرفهايش ميكند تا در انتهاي برنامه به «پيام اخلاقي» موردنظرش برسد. اگر نام عليخاني يا برنامه «ماهعسل» را در هشتگها سرچ كنيد، تمام اينها به دستتان ميرسد. تمام مطالبي كه درباره برنامه ويژه مهم اين سالهاي رسانهملي براي ماه رمضان است و هرسال بيتفاوت به انتقادهاي جامعهشناسان و كارشناسان علوم اجتماعي روي آنتن ميرود و مردم روزهدار را اندكي قبل از ساعت افطار، درگير ميكند. تند و تيزي انتقادها به «ماهعسل» در فضاي مجازي آنقدر زياد است كه دوستداران و طرفداران عامهپسند مجري اين برنامه هم سكوت كردند و ديگر مثل سالهاي گذشته از چاقي و لاغري مجري محبوب خود نمينويسند و ترجيح ميدهند در همان باشگاه هواداران مجازي احسان عليخاني يا ماهعسل، ارادات قلبي خود را ابراز كنند و حرفي از حمايت نزنند. دليلش هم ساده است؛ در هيچكدام از پستهاي انتقادي يا حتي جوكها، هيچ دخل و تصرف و نسبت ناروا و دروغ گنجانده نشده و واقعيت، بيپرده و بيحاشيه بيان ميشود و چطور ممكن است يكنفر از آن هواداران بتواند از پس انتقادي برآيد كه بجاست و فارغ از دنياي مجازي با لحني محترمانه و كارشناسانه، توسط اهالي رسانه، جامعهشناسان و روانشناسان بيان ميشود. دوستداران عليخاني نميتوانند كاري از پيش ببرند چون آنچه در واقعيت در حال رخ دادن است، طرفداري ندارد و آنها هم به جز علاقه به شخص عليخاني، دليل ديگري براي ديدن «ماهعسل» ندارند و اصلا موضوع بحثشان برنامه نيست. همين است كه جبهه مخالفان و منتقدان مجازي با قدرت و سلاح حقيقت، پيش ميروند و درباره تكتك ايرادهاي «ماهعسل» حرف ميزنند و حتي كار را به جايي رساندهاند كه وقتي گزارش سرمايهگذاران خصوصي «ماهعسل» منتشر ميشود، يكي از نمايندگان كميسيون فرهنگي به آن واكنش نشان ميدهد و ميگويد: «اين مساله پيگيري ميشود» تا بتوانند در اتحاد دستهجمعي، مسير درست اجتماعي را طي كنند. مسيري كه ميخواهد نشانههاي آسيبهاي اجتماعي را يك به يك بررسي كند و مقابل آن بايستد. مهمانان بزهكار، اشك و آههاي بيدليل و غصهخواري در ماهي كه مهماني خداست و جاي شادي دستهجمعي دارد، لمپنيسم رفتاري مجري برنامه كه حتي براي ورود مهمانان هم از جاي خود بلند نميشود و تشويق مردم به انجام رفتارهايي مثل از ساختمان پريدن براي اثبات عشق و دوستي، همه و همه نشانههايي است كه مخاطبان مجازي را نگران كرده و به آن واكنش نشان ميدهند. واكنشي كه در علم جامعهشناسي به آن مسووليتپذيري مردم جامعه ميگويند و نشانهاي است از سلامت اجتماعي. حالا درست است كه اين نشانه تنها و تنها در فضاي مجازي ديده ميشود، اما وقتي پاي پستها ميبيني كه در انتقادها از برنامه «ماهعسل»، جايي هم براي برنامه «خنداونه» باز شده و مقايسه اينكه اگر كارت را بلد باشي و بخواهي به مردم فكر كني، ميتواني برنامه خوبي مثل «خندوانه» را بسازي، در نگاهي خوشبينانه ميتواني نتيجه بگيري كه اين مخاطب هنوز همان مخاطبي است كه يكروزي وقتي همه از افت سليقه تماشاگر حرف ميزدند و مبتذل شدن آنها، كيانوش عياري پاي آنها ايستاد و گفت: « سليقه مخاطب افت نكرده، آنها هنوز به دنبال خوراك خوب هستند و آن را پيدا ميكنند و ميبينند. اين ما هستيم كه اشتباه ميكنيم». باور نميكنيد؟! كافي است به همين فضاي مجازي دقت كنيد و بعد به اين فكر كنيد كه «ماهعسل» در شبكه سه و يكي از بهترين ساعتهاي آنتن پخش ميشود و «خندوانه» در شبكه تازه راهافتاده نسيم و ساعت 9 شب. همين مقايسه كافي است تا بارديگر به همه اين اتفاقها با زاويه نگاه ديگري نگاه كرد و تماشاگران را در اين روزگار بيرسانهاي و ساز مخالف زدن رسانه ملي با خواست مردم، به چشم كيانوش عياري عزيزدل ديد.