فعالان سياسي چه خوابهايي در فرداي توافق ميبينند؟
اميد به گشايش فضاي سياسي
صادق زيباكلام
يكي از پرسشهايي كه ظرف يك ماه گذشته بهطور منظم از سوي رسانههاي داخلي و خارجي در معرض آن قرار گرفتهام آن است كه توافق هستهاي چه تاثيري بر فضاي سياسي داخلي ايران خواهد گذاشت؟ البته سوال كاملتر آن است كه آيا اساسا توافق هستهاي تاثيري بر فضاي داخلي كشور خواهد گذاشت يا نه؟ و در صورتيكه پاسخ مثبت باشد اين تاثير چگونه خواهد بود؟ آيا فضاي سياسي كشور بازتر ميشود يا برعكس محدودتر و بستهتر خواهد شد؟ البته دامنه پرسشها فقط محدود به تاثير توافق هستهاي بر فضاي سياسي كشور نميشود. از جمله ميتوان پرسيد كه آيا توافق هستهاي تاثيري بر انتخابات مجلس در اسفندماه ميگذارد يا خير؟ آيا جايگاه و موقعيت سياسي دولت يازدهم را مستحكمتر ميكند يا آنكه چندان تاثيري نخواهد گذاشت؟ آيا ممكن است كه در نتيجه توافق، انتظارات و مطالبات مردم از دولت آقاي روحاني افزايش يابد و چنانچه دولت نتواند برخي از اين انتظارات را پاسخگو باشد بهضررش هم تمام شود و حتي توافق به اين دليل سبب كاهش محبوبيت آن هم بشود. پرسشها و گمانهزنيها از اين دست خيلي زياد است و ما بنا نداريم كه در اين يادداشت به همه آنها بپردازيم و هدفمان بيشتر بررسي تاثير يا تاثيرات احتمالي توافق بر فضاي سياسي كشورمان است. پاسخ كلي بنده آن است كه تاثير توافق هستهاي بر فضاي سياسي كشور مثبت است. مرادم هم از «مثبت» در حقيقت بازتر شدن فضاي سياسي كشور است. اما چرا چنين اعتقادي دارم و چرا فكر ميكنم كه توافق هستهاي با غرب باعث بازتر شدن فضاي سياسي كشور ميشود؟ به عنوان يك قاعده سياسي كلي هرگاه كه مناسبات و روابط ميان ايران و غرب تيره و تار و خصمانه بوده فضاي سياسي كشور هم بستهتر و فشار عليه مطبوعات، نويسندگان، منتقدان سياسي و ناراضيان هم بيشتر بوده. برعكس در شرايطي كه مناسبات و روابط با غرب كمتر خصمانه و بيشتر دوستانهتر بوده، فشار عليه منتقدان و ناراضيان هم كاهش يافته. در ايران سنتي نادرست وجود داشته كه مسوولان معمولا ناراضيان و منتقدان را وابسته به غربيها ميپندارند. بنابراين در مقاطعي كه روابطشان با غربيها تيره و تار و خصمانه است هر صدايي را كه در مخالفت به انتقاد و اعتراض به آنها بلند شود، متصل ميكنند به قدرتهاي غربي. شاه سابق در اوايل سال 1356 كه هنوز انقلاب شتاب نگرفته بود در پاسخ به ادوارد سابليه، نويسنده برجسته فرانسوي كه از وي علت بلندتر شدن صداي اعتراض مخالفان را ميپرسد، ميگويد: شما بهتر ميدانيد كه چرا صداي آنها بلندتر شده، شما صداي آنها را تنظيم ميكنيد. (صادق زيباكلام، مقدمهاي بر انقلاب اسلامي) و بعد هم ادامه ميدهد كه «چون با غربيها بر سر قيمت نفت اختلاف پيدا كردهام، شما اعتراض مخالفان من در داخل كشور را بلندتر كردهايد.» جداي از شاه سابق، اساسا در ايران همواره اينگونه بوده كه مسوولان قايل به يك ارتباط نامريي ميان مخالفان و معترضانشان با غربيها هستند. از اين رو قابل تصور است كه توافق هستهاي ما منجر به كاهش تنش ميان مسوولان ايران و غرب شود و اين كاهش بر ميزان سختگيري آنها عليه مخالفان و منتقدانشان تاثير بگذارد. البته ممكن است كه در ابتدا مسوولان براي نشان دادن اينكه در ايران هيچچيز عوض نشده و براي اينكه مبادا خيالات خامي به ذهن منتقدانشان خطور كند حتي فشار را عليه آنان بيشتر هم كنند. اما همه اينها موقت خواهد بود چرا كه حسب همان قانون كلي دليلي ندارد كه در شرايطي كه تنش ميان ايران و غرب كاهش پيدا كرده، مسوولان در ايران بخواهند بر منتقدان فشار بيشتري وارد كرده و عرصه را بر آنها تنگتر بنمايند. توافق هستهاي از سوي ديگر باعث تقويت جايگاه دولت يازدهم خواهد شد. دولت يازدهم و تيم مذاكرهكننده هستهاي آن ميتوانند بهدرستي مدعي شوند كه بحراني را كه دولت قبلي به وجود آورده بود، آنان با حوصله، متانت، تعقل و تدبير حل و فصل كردهاند و گرهاي را كه هستهاي بر تار و پود اقتصاد كشور بسته بود، باز كردهاند. اين موفقيت بدون ترديد وضعيت دولت را مستحكمتر خواهد كرد هم از بابت بازتر شدن فضاي سياسي كشور و هم از بابت بهبودي كه در كوتاهمدت در وضعيت اقتصادي كشور پيش خواهد آمد. دولت و طرفدارانش در انتخابات موفق خواهند شد تا نامزدهاي معتدل و ميانهروي بيشتري را روانه مجلس دهم كنند و بالاخره عامل ديگري كه به كمك اصلاحطلبان و ميانهروها در نتيجه توافق هستهاي خواهد آمد نادرست درآمدن تحليلهاي اصولگرايان در باب پرونده هستهايمان است. جداي از آنكه اصولگرايان اساسا ترديد داشتند كه توافق هستهاي بتواند بهثمر آيد، آنان بارها اعلام كرده بودند كه هستهاي بهانه و خاكريز اول غربيها است. اگر ما در زمينه هستهاي كوتاه بياييم و توافق كنيم غربيها سر وقت پروندههاي ديگر از جمله حقوق بشر و بهانههاي ديگر خواهند رفت. از اين بابت هم روشن خواهد شد كه آنها در اشتباه بودهاند و مسائل حقوق بشر يا سياستهاي ايران در منطقه خاورميانه ارتباطي با موضوع هستهاي پيدا نميكند.