توافق هستهاي و دو نكته
علي حكمت
در باب توافق هستهاي ميان ايران و كشورهاي 1+5 حرفهاي زيادي گفته و نوشته شده است. از سران و مسوولان كشورهاي درگير با مساله گرفته تا صاحبنظران و كارشناسان مرتبط با موضوع هستهاي، از سياستمداران و دولتمردان گرفته تا تحليلگران و روزنامهنگاران. شايد اغراق نباشد اگر مساله هستهاي و به ويژه توافق هستهاي ميان ايران و كشورهاي 1+5 را مهمترين سوژه خبري مطرح در رسانههاي منطقهاي و بينالمللي اين روزها قلمداد كرد. لازم ميدانم اشاره كنم كه در رابطه با موضوع مورد بحث صاحب نظر نيستم و بنابراين به عنوان كارشناس نسبت به ماهيت مساله مطلبي براي گفتن ندارم اما به عنوان يك ناظر مسائل منطقهاي و بينالمللي و به عنوان يك عضو كوچك خانواده بزرگ مطبوعات موضوعات زيادي به ذهنم خطور ميكند كه در اينجا ميخواهم با اختصار زياد به دو نكته اشاره كنم.
نكته اول موضوع موافقان و مخالفان توافق هستهاي ميان ايران و كشورهاي 1+5 است. در رابطه با طيف موافقان توافق تقريبا تمامي دولتمردان جمهوري اسلامي را ميتوان از موافقان توافق به حساب آورد و يادمان نرفته است كه اگر نگوييم برجستهترين موضوع تبليغات رياستجمهوري حسن روحاني، حداقل ميتوان گفت جذابترين و موثرترين موضوع مطرح شده در تبليغات رياستجمهوري دوره قبل مساله هستهاي و ضرورت چرخ زندگي مردم همراه با چرخش سانتريفيوژها بود. علاوه بر دايره دولتمردان و حكومتمداران، كارشناسان و صاحبنظران فراواني در داخل و خارج از كشور از ايراني و غير ايراني و از زاويههاي گوناگون مساله هستهاي را مورد ارزيابي و مباحثه قرار دادند و دستيابي به توافق را توصيه كردند و به فرجام رساندن آن را در حال و آينده به نفع منافع ملي و مصلحت ايران قلمداد كردند. علاوه بر صاحبنظران، دولتمردان ايراني سياستمداران، اصحاب فرهنگ و مطبوعات و چهرههاي شاخص و صاحب نام در عرصههاي منطقهاي و بينالمللي از دستيابي يك توافق برد برد ميان ايران و كشورهاي 1+5 و ضرورت پرهيز از هرگونه تشنج و درگيري در منطقه را شرط عقلانيت و درايت و تدبير دانستهاند. موضوع توافق هستهاي ميان ايران و كشورهاي 1+5 مخالفان زيادي داشت از لابي نيرومند صهيونيستها در كشورهاي غربي گرفته تا چهرههاي شاخص دستراستي و مدافع رژيم اسراييل در حاكميت امريكا، از صاحبان كارتلهاي اسلحه و مهمات در اروپا و امريكا گرفته تا دلالان كلان و كوچك آنها در شبكه فراگير قاچاق ابزار جنگي در سطح منطقه و بينالملل، از نتانياهو در تلاويو و سيسي در قاهره و از جريانهاي فاشيستي و راسيستي در اروپا گرفته تا حكام عربستان در رياض و شيوخ مرتجع عرب در خليج فارس، از تئوريسينهاي تز ايران هراسي گرفته تا معماران مغرض و كينهتوز پروژه هلال شيعي كه در حقيقت بنيانگذاران بخش زيادي از مصيبتها و فلاكتها براي مردم منطقه خاورميانه اعم از شيعه و سني و مسلمان و مسيحي بودهاند و در نهايت از برخي نيروهاي ساده و بياطلاع ولي احيانا خوشنيت داخلي و برخي نيروهاي ساده و بي اطلاع كه از ماهيت ماجرا اطلاع چنداني ندارند و تحت تاثير القائات اين و آن قرار ميگيرند و فرياد زندهباد و مردهباد سر ميدهند تا چهرههاي منفعتطلبي كه در سايه شوم تحريم ساليان سال به ثروتهاي باد آورده دست يافتهاند و از آب گلآلود تحريم ماهيهاي چاق و چله به تور انداختهاند و اكنون با تحقق توافق هستهاي كسادي بازارشان را به نظاره نشستهاند.
نكته دومي كه ميخواهم به آن اشاره كنم موضوع نيروهاي دستاندركار و هيات مذاكرهكننده است. به عنوان يك ناظر مستقل ميتوانم بگويم كه افراد موثر در اين پروسه بيشك از كارآمدترين و ورزيدهترين و حرفهايترينها بودهاند و هستند. از شخص رييسجمهور گرفته كه سابقه طولاني در شوراي عالي امنيت ملي و نيز مذاكرات ميان هيات ايراني و عراقي در اين زمينه دارد و از مهارت و پختگي لازم برخوردار است تا تيم مذاكرهكننده كه با سوابق درخشان فعاليت طولاني در حوزه ديپلماسي كشوركه با تلاش شبانهروزي و با وسواس تمام براي دستيابي به يك توافق مبتني بر مصلحت ملي و منفعت ملي به صورت تحسينآميزي فعاليت ميكنند. اميدوارم كه اين توافق سرآغاز فصلي نوين و دوره جديدي از رشد و تعالي و توسعه ملي باشد.