زلزلهاي تاثيرگذار براي منطقه و جهان
جاويد قربان اغلي
ضرباهنگ مذاكرات هستهاي هر لحظه تندتر ميشود و جهان در التهاب برآمدن دود سفيد از هتل كوبرگ وين است؛ مذاكراتي كه قريب دو سال از آغاز دور جديد آن ميگذرد، اغراق نيست اگر ادعا شود اعلان حصول توافق بين مذاكرهكنندگان 1+5 ايران را بايد مهمترين رويداد سياسي جهان در دهههاي اخير برشمرد؛ تحولي كه مصداق روشني است بر كارآمدي، خردمندي و عقلانيت در رويارويي و برونرفت در يكي از غامضترين و پيچيدهترين پروندههاي مطرح درعرصه روابط بينالملل.
پرونده هستهاي ايران طي يك دهه گذشته فراز و نشيبهاي فراواني را پشت سر گذاشته است و كشورمان هزينههاي گزافي را بابت آن پرداخته است. پاسخ به سوال كه آيا اين هزينه غيرقابل اجتناب بود يا خير، موضوع اين يادداشت مختصر نيست؛ با اين وجود نميتوان از مذاكرات هستهاي سخن گفت و از اين سوال غافل ماند كه چگونه بحراني كه ميتوانست امنيت ملي كشور را به مخاطره اندازد و شرايط غيرقابل كنترلي را در منطقه و جهان ايجاد كند، مديريت شد و در كمتر از دوسال به نتيجه رسيد. اگر به شرايطي كه پرونده هستهاي چند سال قبل و فضاي پر تشنج جنگ لفظي، تهديد نظامي، افزايش تحريمها و تشديد فشارهاي بينالمللي كه كشور در آن قرار داشت، بازگرديم، بهتر ميتوانيم به اهميت تحولي كه در حال وقوع است، پي ببريم.
بي ترديد انتخابات سال 92 و حماسه با شكوه مردم در حمايت از رويكرد «تعامل با جهان» در سياست خارجي مهمترين عاملي بود كه فضاي سنگين بينالمللي عليه كشورمان را شكست و چنانچه ملاحظه كرديم جهان به سرعت از تغيير در ايران استقبال كرد. در كنار رويكرد جديد ايران در سياست خارجي، ميتوان از عواملي همچون اعلام استراتژي برد- برد در حل وفصل پرونده هستهاي كه نمايانگر عزم راسخ ايران براي برونرفت از اين بحران بود، انتقال پرونده هستهاي از شوراي عالي امنيت ملي كشور به وزارت خارجه انتخاب تيم مذاكرهكننده هستهاي با گماردن وزير خارجه ديپلماتي با وجهه بينالمللي و عزم جدي ايران در مذاكرات معطوف به نتيجه با جهان در سرعت گرفتن مذاكراتي جدي و تحقق اهداف گام به گام در پرونده هستهاي نام برد.
طبيعت ديپلماسي چانهزني و اخذ امتياز حداكثري است و ترديد نداريم همانطور كه رييسجمهور آمريكا اعتراف كرد، اگر ميتوانستند حتي به يك پيچ صنعت هستهاي ايران رضايت نميدادند، با اين وجود بايد اذعان كرد كه رويكرد سازنده و تعامل مثبت طرفهاي مذاكرهكننده با ايران و علي الخصوص آمريكا از ديگر عوامل مهم براي تحقق اين رويداد بود. هيچكس نميتواند در اين واقعيت ترديد كند كه اگر به جاي اوباما فردي مانند رييسجمهور سابق آمريكا در كاخ سفيد بود، معلوم نبود كه سرنوشت چالش هستهاي جهان با ايران چه سرانجامي داشته باشد؛ اوباما با هوشمندي از همان زمان ورود به كاخ سفيد، تمايل و آمادگي خود را به گفتوگو با ايران بدون هيچ پيششرط اعلام كرد و ادامه مذاكراتي را بهصورت پنهان با ايران مديريت كرد كه بنا بر برخي اطلاعات حتي نزديكترين متحدان او از آن بيخبر ماندند. مهار اسراييل، مهمترين متحد آمريكا كه در تمام اركان اين كشور نفوذ دارد و از زبان نتانياهو به صريحترين شكل ممكن مخالفت رژيم متبوعش را با مذاكرات 1+5 با ايران و دستيابي به توافق اعلام ميكرد، از ديگراقدامات موثر آمريكا به رهبري اوباما براي توافق و حل وفصل پرونده هستهاي از طريق ديپلماسي بود. به يقين اعلام توافق جامع با 1+5 همچون زلزلهاي بر منطقه و جهان تاثير خواهد گذاشت. در پرتو اين تحول روابط ايران با جهان دچار تحولي انكارناپذير خواهد شد. برخورداري از برنامهاي مدون براي مديريت اين تحولات چه در منطقه آشوبزده پيرامون كشور و چه در سطح جهاني از اولويتهاي سياست خارجي است. دكتر ظريف اينك پس از خلاصي از پرونده هستهاي كه بخش عمده وقت و نيروي مديريت عالي وزارت امور خارجه را مصروف خود كرده است، بايد دستگاه ديپلماسي كشور را در بهره گرفتن از شرايط منتج از توافق هستهاي و همچنين مواجهه با چالشهاي جديد در منطقه و جهان هدايت و رهبري كند.