• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3293 -
  • ۱۳۹۴ چهارشنبه ۲۴ تير

روايتي از تحريريه‌ها در لحظه مهم و تاريخي توافق

بهترين خبر، همين حضور توست

نازنين متين‌نيا / روحاني كه مي‌گويد: «عيدانه فراوان شد... »، همه دسته‌جمعي و يك صدا «هااااي» بلندي از ته دل مي‌كشند . تا قبلش، صدا از كسي درنمي‌آيد. حرف باهم نمي‌زنيم. همه چشم‌ها و گوش‌ها به تلويزيون است. عده‌اي جمع شده‌اند توي اتاق سردبيري و عده ديگر، همين‌جا توي تحريريه و پشت مونيتورهاي خودشان، به تلويزيون بزرگ چسبيده به ديوار نگاه مي‌كنند. از ديشب همه دورهم هستيم. توي تلگرام هم تحريريه داريم و كل شب را بيدار مانديم كه ببينيم كنفرانس كي شروع مي‌شود و لازم است برگرديم روزنامه يا نه. فرقي هم نمي‌كند كه سرويس مرتبط با اخبار مذاكرات باشيم يا نه. همه مي‌خواهيم كه باشيم و «بودن» در آن لحظه تاريخي را كه نه اعلام توافق است و نه حرف‌هاي بعدش، كه كار كردن براي خبرهاي «توافق» و چاپ روزنامه‌اي با خبر و گزارش‌هاي «توافق» است، براي خودمان، در رزومه خاطرات روزنامه‌نگاري ثبت كنيم. توي تلگرام شوخي و خنده بيشتر بود، اما حالا وقتي شب گذشته و به صبح توافق رسيديم، ديگر خبري از شوخي و خنده نيست. كار تازه شروع شده و حرف‌ها و خبرها، آنقدر جدي و مهم و تاريخي هستند كه جايي براي خلوتي و خلاصي چند دقيقه‌اي هم نيست. برعكس تمام روزهاي قبل؛ تمام يك‌ماه گذشته كه هرخبري، هر حرفي و هر اتفاقي با جمله: « اگه نتيجه مشخص شد...» شروع مي‌شد و شبيه متن جامعه، تحريريه هم بوي مذاكرات هسته‌اي مي‌داد. اما امروز با تمام روزهايي كه تا پيش از اين در تحريريه‌هاي ايران گذشته فرق دارد و اين تفاوت اساسي، از سكوتي نه از سر نگراني و اندوه يا هر حس و حال بد ديگري كه تا امروز داشتيم كه از توجه و تفكر و آرامش پس از توفان مي‌آيد. انگار تازه جدي شديم و ايستاده در آغاز فصلي تازه، به روزهايي فكر مي‌كنيم متفاوت از هرآنچه تا امروز تجربه كرديم و روزنامه‌نگاري كه در آستانه تغيير و تحول است. تغيير و تحولي كه از همين تحريريه‌ها شروع مي‌شود و به متن جامعه‌اي برمي‌گردد كه در تمام روزهاي گذشته، همه زندگي خود را بسته به خبرهاي امروز نگه‌ داشتند و حالا شروعي تازه مي‌خواهند. ما اينجا هستيم، در قلب يكي از تحريريه‌هاي ايراني كه سال‌هاي سال است، سرپا مانده. تحريريه‌هايي كه چهارسال تمام و در دوراني ديگر، براي رسيدن به چنين لحظه اميدواري، نبض مطبوعات ايران را زنده نگه داشتند كه روزي روزگاري، وقتي هنوز نام حسن روحاني در فهرست رقباي انتخاباتي نبود، هوشياري او را براي حضور در فضاي مجازي و ساخت پروفايل فيس‌بوكي به نام حسن روحاني ستودند و همزمان با كوران خبرها و كمپين‌هاي «نه به انتخابات» و قهر مردم، ايستادند و حرف زدند و بحث كردند و تشويق كردند و خواستند كه «راي»ها به صندوق‌هاي انتخابات بيايد. روزنامه‌نگاراني كه اصل اول زندگي حرفه‌اي آنها از گفت‌وگو و اميد به تغيير مي‌آيد و در متن جامعه‌اي بحران‌زده و عاصي از فشارها، آنقدر درباره همراهي، همدلي و همزباني نوشتند تا رمز اصلي مذاكرات ميان مردم ايران و تيم ايراني باشد. روزنامه‌نگاراني كه فارغ از تمام نااميدي‌ها و دل‌خستگي‌ها، براي اتحاد جمعي تمام خود را گذاشتند تا پشت‌سر تيم مذاكره‌كننده‌اي بايستند كه سخت‌ترين پرونده بين‌المللي سال‌هاي اخير را با گفت‌وگو و تعامل حل كرد و در ظهر داغ سه‌شنبه، لبخند را به خانه‌هاي مردم آورد. خبرها، از همين تحريريه‌ها روايت شده بود و صدايش به گوش رييس‌جمهور و تيمي رسيد كه صلح و دوستي با جهان را براي مردم ايران آوردند؛ بدون ادعا، بدون حاشيه‌سازي و حتي بدون قهرمان‌پروري پوشالي. اين‌طور شد كه چرخه شادماني دسته‌جمعي ما چرخيد و چه چيز مهم‌تر از روايت تمام اينها؟! چه چيز مهم‌تر از اينكه، بعد از سال‌ها تاريخ را در لحظه نگه داري، منجمد كني براي روزگاري و نسل‌هاي آينده كه يك روزي، اين لحظه را در كتاب‌هاي درسي خود مي‌خوانند و ممكن است با يك كنجكاوي ساده سراغ خبرها و گزارش‌ها و عكس‌ها را بگيرند و برسند به تحريريه‌هاي امروز. به روزنامه‌نگاراني كه هميشه پشت درها مي‌ايستند و آنقدر بر درها مي‌كوبند تا باز شود و بعد جدا از تمام آن خوشحالي‌هاي دسته‌جمعي، به روزي ديگر و روزگاري ديگر و درهاي ديگر فكر كنند. همين است كه تمام سهم ما، ما روزنامه‌نگاران، همين «بودن» در تحريريه در آن لحظه مهم و تاريخي است و بعد ديگر، همان «هااااي» بلند و كشدار از سر دل‌راحتي .

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون