دور، دور ماست
سيد علي ميرفتاح
خدا را شكر. مبارك ملت باشد انشاءالله. دم روحاني و همقطارانش گرم. به خصوص دم ظريف و تيمش. الحق والانصاف سياستمداراني به اين فطانت و هوشياري و در عين حال امانتداري و تعهد چيزي نيست كه به وفور يافت شود. بالاخره با تاريخ مملكت بيگانه نيستيم. مرد سياستمدار باهوش و متعهد كم نداشتهايم. اتفاقا مذاكرهكننده وطنپرست صلحطلب خيرخواه هم خيلي اتفاق افتاده كه ايران را نمايندگي كند. بعضي از ديپلماتها هم كارهاي اساسي و مهمي را به سرانجام رساندهاند. شكي نيست كه وزارت خارجه هيچگاه ديپلمات خلاق و درجه يك كم نداشته است. آنچه در اين دوره مهم ما است و جاي تحسين دارد اين است كه اين بار مردان وطنپرست تنها نماندهاند و انرژيشان را سر چك و چانه زدن با هم هدر ندادهاند.
مهمترين هنر روحاني همين بوده كه كار را به بهترين شكل ممكن به «كاردانها» سپرد و كاردانها نيز با هم جفت شدند و با بهترين جاگيري، هر كدام بهترين كاري را كه ميتوانستند انجام دادند. اين اتفاق سهل و ساده و تصادفي رخ نداده. هر صد سال هم نميشود كه ظريف و صالحي و عراقچي و همراهانشان با هم جفت شوند و بهترين تيم مذاكرهكننده را تشكيل بدهند. اتفاقا حمايتهاي به موقع مقامات عاليرتبه نيز مويد همين امر است كه سياستمداران با تجربه و آشنا به مناسبات جهان، قدر اين تيم را ميدانند و حواسشان هست كه اين تيم چه قدرتي دارد و چه كار مهمي را ميتواند پيش ببرد. يك به شش حتي در مراسم خواستگاري و دورهميهاي خانوادگي هم سخت است. خيلي هم سخت است. و آن وقت كه با اين نسبت بخواهيم آب به ظلم رفته را به جوي عدالت برگردانيم و سنگ در چاه افتاده را بيرون بكشيم سختتر بلكه سختترين. خدا را شكر روحاني روسفيد و سربلند از زير بار هستهاي بيرون آمد و ملت يك نفس راحتي كشيدند.
امروز اگر توي شهر چرخ زده باشيد و با بقال و راننده و معلم و كارمند و كارگر و پاركبان و دكتر و مهندس حرف زده باشيد عرض مرا تاييد ميكنيد كه ملت نفس راحتي كشيدند... و چقدر هم اين ملت بالغ و رشيد و حواسجمع هستند. طرف ديپلم هم ندارد اما طوري حرف ميزند كه من روزنامهنگار حيرت ميكنم از اين همه قدرشناسي و تحليل درست و صبر و متانت. نديدم و نشنيدم كسي قدر تيم ظريف را نداند حتي قدر خيرخواهان طرف گفتوگو را هم ميدانند و حسابشان را از لابي سعوديها و صهيونيستيها جدا ميكنند و از اين شش كشور ميدانند كدام خيرخواهند و كدام كارچاقكن سعوديها و نتانياهو. طرف راننده تاكسي است اما در فاصله هفتتير تا وليعصر به من حالي ميكند كه نبايد در مردم ايجاد توقع كرد و نبايد اين شبهه را به وجود آورد كه يكشبه همه مشكلات حل ميشود. از اين نظر به ضرسقاطع ميگويم هيچ دورهاي نبوده كه دولتمرداني به اين هوش و ذكاوت، ديپلماتهايي به اين كارداني و مردمي به اين بزرگواري و خيرخواهي با هم اتفاق نظر داشته باشند و بخواهند كه با صلح و گفتوگو بزرگترين مشكلاتشان را حل و فصل كنند. بيخود نيست كه به آينده اميدوارم و معتقدم كه ما محكوم به پيشرفتيم. اين اولين بار در تاريخ معاصر است كه به قول معروف هم قير هست، هم قيف و هم آن كه بايد قير را در قيف بريزد. ديپلمات درجه يك، متخصص هستهاي درجه يك، ملت درجه يك و سياستمداران حواسجمع همه جمعند حتي دشمنان هم به نظرم حسابيتر از 10 سال پيش شدهاند. اگر قدر اين «جمع» را ندانيم، كفران نعمت كردهايم. حالا دقيقا همان وقتي است كه دور، دور ماست و ميتوانيم باقي كارهاي نشدني را هم شدني كنيم.