عليرضا رحيمزاده | «اينم كه يه تركيه رفته، هي عكس ميذاره تو فيسبوك... اين بنده خدا هم لايكاش كمه، يه لايك مرامي بزنيم دلش نشكنه...اي جانم رونالدو. كامنت بذارم آلا مادريد!...
ساعت 2:21 بامداد. اين مونولوگهاي يك جوان در حين گشت و گذار در فيسبوك بود.
ديگه ببنديم بريم بخوابيم. ديره. فردا كلاس داريم.
در لپ تاپ را ميبندد. گوشياش را دستش گرفته و قفل صفحه را باز ميكند.
ببنيم بچهها تو تلگرام چي كار ميكنن؟ اوه اوه. ببين دو دقيقه آن (آنلاين) نبودما. چه ولولهاي راه افتاده تو گروه.
ساعت 3:05 بامداد.
آقا ما رفتيم بخوابيم. شب همگي بخير... اينستا رو هم يه نگاه بندازم...
ساعت 3:17 بامداد.
اي بابا. همون عكس فيسبوكو اينجام گذاشته. بابا خب حالا. فهميديم توام رفتي تركيه...
آلارم گوشياش را براي ساعات ۷، 7:15، 7:20 و 7:30 تنظيم كرده و به خواب ميرود.»
بگوييد استرس زياد است. مشغله داريم. ساعات روز كفاف انجام كارهايمان را نميدهند، مگر اين شبكههاي اجتماعي ميگذارند و هزار دليل ديگر! موقعيت بالا توصيف اوضاع و احوال خيلي از جوانان اين روزهاست و البته گوشهاي از دلايل متعدد بيخوابي يا بهتر بگوييم، كمخوابي آنها.
با گشتي در اين كلانشهر روزها ۱۲ ميليوني، پاسخهاي جالبي در مورد اين سوال كه چرا جوانان نميخوابند گرفتيم.
رامتين وزيريراد- دانشجوي مهندسي عمران- ۲۱ ساله
در حال حاضر وجود شبكههاي اجتماعي در گوشيهاي تلفن همراه خيلي تاثيرگذار است. خود من ساعتها وقتم را در انتهاي شب به اين شبكهها و صحبت با دوستانم اختصاص ميدهم. بعضي وقتها آدم آنقدر غرق صحبت ميشود كه حتي يادش ميرود بايد بخوابد. الان اين موضوع جزيي جداييناپذير از زندگي جوانان نهتنها ايران، بلكه دنيا است. شما يك صفحه فيسبوك يا اينستاگرام يا توييتر را باز كنيد با موج ميرويد. انبوهي از مطالب و اطلاعات در مقابل شما قرار ميگيرد و اگر موضوع جذابي هم باشد، آن را دنبال ميكنيد. كافي است يك كامنت براي دوستتان بگذاريد و او هم از قضا آنلاين باشد. كامنتها ميآيند و دوستان ديگر هم ملحق ميشوند و حالا يكي بيايد و جمع كند كه همه بروند بخوابند.
جواد مقيمي- دانشجوي گرافيك- ۲۰ ساله
سيگار آقاجان! سيگار! شما بعد از شام و نيم ساعت قبل خواب نيكوتين را وارد ريهها ميكنيد. حالا مگر خوابتان ميبرد؟! راستش من خودم از سيگار لذت ميبرم و در حال حاضر قصد تركش را ندارم. به همه ضررهايي هم كه به بدنم ميزند آگاهم و با همه آنها كنار آمدهام ولي امان از بيخوابي. بعضي وقتها هم سردرد ميآورد اين دود. وقتي بعدازظهر درگير يك طرح هستيد و مغزتان كار نميكند، ميرويد كه سيگاري بكشيد تا كمي حال بياييد. اگر افراط كنيد، شب بايد پاي لرزش بنشينيد. بعد آدم مجبور به استفاده از قرص و دارو و هزار چيز ديگر ميشود. سالم زندگي نميكنيم ما جوانان. سيگار و دود جزيي از زندگي همه جوانان امروز شده. پسر يا دختر. فرقي نميكند. البته اين موضوع روي بعضيها هم تاثيري ندارد. من دوستاني دارم كه انگار نه انگار روزي يك پاكت سيگار ميكشند. به خصوص قبل خواب. ولي دور از جان شما مثل خرس خوابشان ميبرد. اگر روزي بخواهم سيگار را ترك كنم، فقط به دليل بيخوابي خواهد بود.
هنگامه اسماعيلي- فروشنده لباس- ۲۶ ساله
والا فكر ميكنم اينترنت، موبايل و شبكههاي اجتماعي بيشتر تاثيرگذار باشند. من شبها تا دير وقت با دوستانم در اين شبكهها حرف ميزنم. البته سعي ميكنم زود بخوابم چون هر روز بايد هشت صبح بيدار شوم و به سر كار بروم اما خب زمان دانشجوييام كه اين چيزها آنقدر فراگير نشده بود و من هم استفاده چنداني به شكل امروز نداشتم، با اينكه بايد زود بيدار ميشدم و سر كلاس ميرفتم ولي زودتر ميخوابيدم. به نظر من آدمهاي بيكار زودتر ميخوابند. بيكار نه اينكه شغلي نداشته باشند. يعني چندان درگيري و استرس و فشار خاصي در زندگي ندارند. شايد بشود گفت بيخيال هستند. آرامش بيشتري دارند. احساس ميكنم بعضي وقتها زيادي خودم را اذيت ميكنم كه يكي از پيامدهايش همين كمخوابي است. فكر و خيال. امان از فكر و خيال. اعتراف ميكنم كه مردها راحتتر از زنان ميخوابند. خيلي خودشان را درگير مسائل پيشپاافتاده نميكنند ولي ما زنها اصولا فكر و خيال زياد ميكنيم.
آرمين محمدي- فروشنده تلفن همراه ـ ۳۰ ساله
زندگي بدون استرس نعمتي است. شغلم اضطراب زيادي دارد. من شبها تا دير وقت صرف حساب كتاب و جمع و تفريق و هزار جور عمل حسابداري ميكنم تا جايي اشتباه نشود. حساب و كتاب هر روز. روزهاي تعطيل كمي وضعم بهتر است. چون كار ما خردهفروشي نيست، فشار بيشتري داريم. با توجه به نوسانات اين چند سال اخير قيمت ارز هم كار ما اضطراب بيشتري پيدا كرده. فكر ميكنم استرس و اضطراب نقش مهمي در بيخوابي دارد. بعضيها مثل من استرس كار را دارند. بعضيها استرس درس و انواع اقسام اضطرابها كه حتي الان هم كه دارم با شما حرف ميزنم استرس ورود يكي از بارهاي لوازم جانبي گوشي را كه از چين قرار است برسد، دارم.
محمد زكريا- دانشجوي سال آخر كارشناسي مديريت بازرگاني ـ
۲۳ ساله
من اگر بخواهم از خودم شروع كنم، فعلا دغدغه درس دارم و چون شبها تا ديروقت درس ميخوانم، ميگويم درس. روزها به صورت پاره وقت در شركتي كار ميكنم و فرصت درس خواندن ندارم ولي شبها بهترين فرصت است كه در محيط ساكت خانه بتوانم براي فوقليسانس كه الان برنامهاش را دارم تلاش كنم. البته من از اوايل دوران دانشجويي كمكم به دير وقت خوابيدن و به اصطلاح نخوابيدن عادت كردم. آن موقعها هم درس بود. هم به قول معروف ولگردي در اينترنت و شبكههاي اجتماعي برقرار بود. هم بعضي اوقات برنامه گشت و گذار و تفريح با بچهها تا دير وقت. اصولا ما جوانان از خواب خوشمان نميآيد.
پارسا بابايي- دانشجوي مهندسي كامپيوترـ ۱۹ ساله
گيم يعني زندگي. اين جمله را گفتم كه بدانيد من گيمر هستم. شبها تا دير وقت و بعضي وقتها تا صبح بازي ميكنم. عادت كردهام يعني معتاد شدهام. اصلا اگر بازي نكنم، بعدش خوابم نميبرد. خانواده هم شاكي است. به خصوص مادرم. ميگويد اين چيزها براي تو نون و آب نميشود ولي من توجهي نميكنم. شما بياييد ببينيد ساعت دو بامداد سرعت اينترنت چقدر براي بازي آنلاين مناسب است. امكان ندارد اين فرصت گرانبها را از دست بدهم و بخوابم. در طول روز كه نميشود با اين وضعيت اينترنت به خوبي آنلاين بازي كرد اما ساعات اوليه صبح، واقعا عالي است. اگر ذرهاي علاقهمند به دنياي بازي باشيد، با يك ساعت بازي آنلاين، معتاد ميشويد. بعضي وقتها مادرم دير وقت ميآيد و از جلوي اتاقم رد ميشود، متلكي مياندازد كه برو بخواب. چشمانت از جايش درآمد. مادر است ديگر. اين چيزها را ميگويد.
منوچهر آل بويه-راننده آژانس-۲۴ ساله
اگر بخواهم در يك كلمه برايتان دليلش را خلاصه كنم، آن كلمه كار است. كار هركس باعث ميشود تا او عادات زندگي خود را تغيير دهد. البته من دانشجو هم هستم. عمران ميخوانم ولي براي اينكه پولي هم دستم برسد، در آژانس كار ميكنم. در طول سال تحصيلي اكثرا شيفت شب تا دير وقت ميايستادم و روزها چند ساعتي ميخوابيدم تا بتوانم سر كلاس حاضر شوم. شايد در طول شبانه روز ۵ ساعت هم نميخوابيدم. بالاخره زندگي است ديگر. بايد بگذرد. آدمهاي متاهل مسووليت سنگينتري دارند ولي حالا كه تابستان است، روزها كار ميكنم. خوابم هم كمي بهتر شده ولي دوباره با شروع سال تحصيلي و ترم جديد، ميدانم كه بايد به همان سيستم سابق برگردم.
علي نهاوندي- ادمين در يكي از پيجهاي اينستاگرام ـ۱۷ ساله
من در يكي از پيجهاي فوتبالي اينستاگرام فعاليت ميكنم و اكثرا هم پستهاي شيفت شب را ميگذارم. مخصوصا در طول فصل فوتبالي كه تا دو ماه ديگر دوباره آغاز ميشود كار من بيشتر است چون اكثر فوتبالهاي خارجي تا ديروقت ادامه دارند و اخبار و تصاويرش را هم بايد همان موقعها در پيج گذاشت. اين دليل اصلي نخوابيدن من در اوقات شب است. يادم ميآيد بهار كه اكثر ليگهاي خارجي به نقطه حساس خود رسيده بودند، سه روز نخوابيدم. از طرفي دوران امتحانات ميان ترم مدرسه بود و از طرف ديگر، شبها به قول معروف سر كار بودم. اين روزها سرمان خلوتتر است. البته معمولا عادت ندارم زودتر از ساعت يك بخوابم. بالاخره ميدانيد كه... شبكههاي اجتماعي و هزار درد و مرض. دوستي به شوخي ميگفت برويم اعتراض كنيم كه چرا اين فوتبالها را اينقدر دير برگزار ميكنند؟! مردم خواب و خوراك و زندگي دارند خب!
علي منوچهري- دانشجوي مهندسي كامپيوتر- ۲۱ ساله
جوانان سال ۲۰۱۵ ديگر در چارچوب خاصي نميگنجند. شايد ساعت پنج عصر ناهار بخورند. شايد روزي دو ساعت بخوابند و روز بعدش ۱۵ ساعت! به نظرم سبك زندگيشان با توجه به علايقشان تغيير كرده. البته صرف علاقه هم هميشه مطرح نيست. ميتوان مشغله را نيز به اين ليست اضافه كرد. اينكه بياييم و آنها را به اين محدود كنيم كه همه ساعت ۱۱ شب در تختخواب باشند و فردا ساعت هشت بيدار شوند، اتفاق مضحكي است. بعضي اوقات شرايط به گونهاي ميشود كه بايد شب تا صبح بيدار ماند. بنده سال گذشته به اتفاق دوستان روي ساخت برنامهاي براي گوشيهاي تلفن همراه كار ميكرديم. مشتاق بوديم و دوست داشتيم كه به سرعت به ثمر برسد. خدا را شكر تجربه خوبي هم بود. روزها دانشگاه بوديم و شبها در خانه يكي از دوستان مشغول كار روي برنامه ميشديم. روزهاي آخر كه كار به انتها نزديك ميشد، زندگيمان در هيچ چارچوبي نميگنجيد. برنامه خواب و خوراكمان به كلي از حالت عادي خارج شده بود. بايد بگويم كه اين سبك زندگي مورد پسند پدران و مادران ما نيست. به نظرم هر چقدر كه جلوتر ميرويم، انسان بيشتر خود را از دام چارچوبهاي قبلا تعيين شده رها ميكند تا بيشتر از زندگي خود لذت ببرد و بتواند از فرصتها استفاده كند چون به دنبال اتفاقات جديد است.
رويا طهماسبي-روزنامهنگار-۲۹ ساله
هيچ آرامشي بهتر از آرامش و سكوت شب نيست. كار من تازه از شب آغاز ميشود. من اكثرا شبها بيدار هستم. مصاحبههايي را در طول روز انجام دادهام براي فردا يا آخر هفته آماده ميكنم. سكوت شب را به اوقات ديگر روز ترجيح ميدهم. بعضي اوقات در طول روز هم وقت دارم اما دوست دارم تا دير وقت و در سكوت شب به كارهايم برسم. اين يك عادت است. البته ميدانم كه صحيح نيست و كمخوابي هزار نوع بيماري با خود ميآورد. چند باري هم به اصرار پدرم سعي كردم تا اين عادت را ترك كنم اما خب نميشود ديگر. ترك عادت موجب مرض است گويا. به اعتقاد من صرف كار كردن و زندگي در دنياي امروز به اندازه كافي مشغله و گرفتاري و استرس دارد كه ديگر دليلي حتي براي بيدار ماندن نداريم! البته شايد كمي اغراق باشد ولي اين شغل هم ساعت كاري مشخصي ندارد. كلا بايد در اختيار باشيد. البته من ناراضي نيستم. دوست دارم در اين شرايط كار كنم ولي خب ديگر، بايد براي به دست آوردن چيزي، چيز ديگري را از دست دهيد!
سهيلا احدي- مدرس زبان انگليسي- ۲۶ ساله
درس و كار را با هم تركيب كنيد. چه چيزي بيرون ميآيد؟! دقيقا بيخوابي! من ارشد ميخوانم. روزها، آموزشگاه تدريس دارم. شبها درس. البته در حد اينكه پاس شوم وگرنه گمان نكنيد الان رتبه يك هستم ولي با اين مشغله كاري و درسي و كمخوابي، باز هم از كارهايم ميمانم. دنيا به اين سمت رفته. فقط ايران اين گونه نيست. من در انگلستان ليسانس گرفتم. آنجا هم اين قضيه برقرار بود و اتفاقا پروژه يكي از دوستان هم آن موقعها در اين مورد نوشته شد. جوانان اين نسل در دنيا، به دليل مشغلههايي كه دارند يا سرگرميهاي بيشماري كه آنها را احاطه كرده و گسترش فناوريهاي جديد ارتباطي وقت كمتري را صرف كارهايي ميكنند كه به نظرشان در اولويت نيست. شايد بتوان همه نظرات را در اين جمله خلاصه كرد كه كار، درس، اضطراب و نگرانيهاي زندگي، اينترنت و فناوريهاي نوين مثل شبكههاي اجتماعي و بازيهاي ويديويي و عادات بد مانند سيگار از جمله دلايل اصلي همه بيخوابيهاي جوانان امروز هستند و احتمالا با بررسي اجمالي چند صفحه از يك مجله علمي معتبر دنيا متوجه شويم اين مشكل، در سرتاسر اين كره خاكي اپيدمي شده است. ذكر اين نكته بجاست كه همه علل كمخوابي يا بيخوابيهاي خود را ميدانند ولي فيالحال برنامهاي براي تغيير در اين رفتار غلط ندارند.
به قول ويكتور هوگو در بينوايان:«خواب به همان سادگي كه ميآيد، برنميگردد!»