مريم وحيديان / ساختار حزبي در كشور ما ساختاري سست دارد كه در بزنگاههاي انتخاباتي به اوج فعاليت خود ميرسد و پس از آن تقريبا خاموش ميشود. اين مشكلي است كه بسياري از تحليلگران درباره وضعيت ساختار حزبي در ايران دارند. همچنين يك پيكربندي حزبي در سياست كشور به گونهاي كه چند حزب فراگير تفكرات موجود در كشور را نمايندگي كند ديده نميشود؛ ساختاري كه در بسياري از كشورهاي توسعه يافته از ابزارها و لوازم مهم دموكراسي محسوب ميشود. سعيدليلاز، عضو شوراي مركزي حزب كارگزاران معتقد است كه بايد به بررسي ساختارهاي لازم و ملزوم براي اجراي اين سيستم در كشور پرداخت. او بيان ميكند كه ثبات اقتصادي يكي از مهمترين كارهايي است كه براي ثبات احزاب در كشور ميتوانيم انجام دهيم.
كشوري كه با چند حزب فراگير در ساختار سياسي خود اداره ميشود چه تفاوتي با ايران كه سياستورزيها در آن به صورت جبهه است دارد؟ اصولا ساختار و سياستورزي حزبي و جبههاي چه تفاوتها و اشتراكاتي دارند؟
شكلگيري سيستم حزبي و جبههاي توسط ساختار طبقاتي و گروههاي سياسي و اجتماعي تعيين ميشود، نه كس ديگر. وقتي ما حرف از حزب ميزنيم درباره يك هدف محدودتر، ثابتتر و بلندمدتتر در بين يك گروه محدودتر صحبت ميكنيم اما وقتي درباره يك جبهه صحبت ميكنيم درباره يك هدف بسيار بزرگ در يك بازه زماني كوچك اما در محدوده بسيار بزرگي از مردم حرف زدهايم. بنابراين جبهه موقتيتر از حزب است. در واقع تفاوت بين اين دو به تفاوت ميان ساختارجبهه و حزب باز ميگردد. بهطور مثال درباره پرونده هستهاي معلوم نيست جناح راست سنتي با ميانهروها و اصلاحطلبان در ايران همسو هستند يا خير. معلوم نيست كه در ميانهروها در ادامه كار آقاي روحاني در اقتصاد نيز همين اتحاد برقرار بماند. در پشتيباني از آقاي روحاني ميانهروها با اصلاحطلبان همسو هستند اما تندروها در اين جهت نيستند. اگر بين ايران و يك كشور ديگر جنگي درگيرد ممكن است يك جبهه ملي براي نجات كشور تشكيل شود. بنابراين بسياري از انسجامها و همسويي گروههاي سياسي در كشور حتي به موضوعات و شرايط كشور بستگي دارد. ائتلافها و همفكري جريانهاي سياسي بستگي به اين دارد كه ما در چه مقطعي هستيم و چه آرايش سياسي، اجتماعي و طبقاتي داريم و با چه موضوعي سر و كار داريم. اگر موضوعي يك موضع محدود با يك بازه زماني بلند است رفتار حزبي نمايش داده ميشود. اگر يك موضوع گسترده در يك بازه زماني كوتاه باشد رفتار جبههاي را در كشور شاهد هستيم.
در ايران رفتار حزبي و جبههاي به طور مقطعي در ساختار سياستورزي نمود ميكند؟
بله. اين نمود نيز بنا بر اراده كسي نيست بلكه به شرايط وابسته است. رفتار حزبي و جبههاي با توجه به شرايط مختلف كشور سامان مييابد. در ايران ما بايد تشكيل حزب فراگير را فراموش كنيم. به دليل تنوع اجتماعي، طبقاتي و اقتصادي گروههاي مختلف كه وجود دارد حزب فراگير موضوعيت ندارد.
ما نميتوانيم همان طور كه دركشورهاي توسعه يافته شاهد هستيم سيستم حزبي را در سياست كشور اجرا كنيم؟
نام آن چندان اهميت ندارد بلكه ماهيت آن مهم است. در تمام سالهاي بعد از انقلاب بين جناح اصلاحطلب و اصولگرا رقابتي بر سر تسلط و اراده كشور بوده است.
ساختار حزبي در كشور ما چه ملزوماتي دارد؟
به دليل اينكه ساختارهاي اجتماعي حزب در ايران ضعيف است، احزاب نيز در ايران احزاب ضعيفي هستند. در واقع ضعف احزاب نمود ضعف ساختارهاي اجتماعي در كشور است و همين طور نمود ژلهاي بودن مرزها و لبههاي ساختارهاي اجتماعي ايران است. مرزهاي ساختارهاي اجتماعي در كشور ما همپوشاني دارند. تفاوتها و انتقالهاي طبقاتي شديدي در ايران صورت ميگيرد. افراد ممكن است يك شبه ميلياردر يا يك شبه فقير شوند، پايگاه و جايگاه طبقاتي تغيير كند كه به همين دليل در ساختار حزبي كه روبناي ساختار اجتماعي است اين تلاطمها را ميبينيم.
مهمترين تغييري كه ميتواند جامعه را به سمت شكلگيري ساختار سوق دهد چيست؟
مهمترين تغييرات بايد در حوزه اقتصاد اتفاق بيفتد تا اين مساله نيز سامان يابد. تا زماني كه به دليل نوسانات درآمدهاي نفتي در ايران ميتوان يك شبه يك طبقه اجتماعي خلق كرد مانند كاري كه آقاي احمدينژاد انجام داد يا كاري كه شاه در پنج سال آخر حكومت خود كرد ساختار حزبي پايدار در ايران شكل نميگيرد. ما بايد از تلاطمهاي اقتصادي و اجتماعي خود كم كنيم تا بتوانيم به احزاب پايدار و با ثبات برسيم. وقتي در حوزه اقتصادي تغييراتي رخ دهد در حوزه اجتماعي نيز شاهد تغييراتي خواهيم بود. زيربناي حوزه اجتماعي اقتصاد است.
شكل سياستورزي و ساختاري جريان اصلاحات اين آمادگي و بستر را دارد كه در آينده از درون اين جريان بتواند حزب فراگير ايجاد شود؟
قطعا اين آمادگي وجود دارد. همين الان تا حد زيادي ماهيتهاي حزب فراگير درون جريان اصلاحات تشكيل شده است. تقريبا ميتوان گفت از انتخابات رياستجمهوري 92 به بعد ما كاركرد حزب فراگير را در درون جريان اصلاحات مشاهده كرديم و رهبران آن هم رييس دولت اصلاحات، آقاي هاشمي و آقاي روحاني هستند و آقاي عارف هم از شخصيتهاي مهم در اتفاقات اخير بوده است. من فكر ميكنم كه چنين حزبي الان وجود دارد و ما به سمت تعميق آن اكنون حركت كردهايم. من اميدوار هستم كه با از تلاطم افتادن ساختارهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي در ايران كه از دو سال پيش آغاز شده است و اكنون نيز ادامه دارد و در آينده نيز با توجه به آثار توافق هستهاي بيشتر خواهد شد، ما به ثبات و شكيلي بيشتري در حوزه حزبي در كشور برسيم.