شامي كه سحر شد ان معالعسر يسرا
هرمز رباني
اين وعدهاي الهي است. پس از هر سختي گشايشي است؛ وعدهاي كه در آن تخلف نيست. بيشك رمز پيروزي در استقامت، تدبير و درايت نهفته است. پس از انقلاب 57، دشمن يك جنگ ناعادلانه هشت ساله را به ملت و نظام نوپاي آن تحميل كرد و اطمينان داشت ميتواند با تحميل سختترين شرايط استخوانهاي اين ملت را خرد كند. ولي ملت ايستادند، استقامت كردند، خون دادند، عزيز دادند و سختي كشيدند، تلاش كردند و تسليم نشدند، هرچند در آن روزگار هم عدهاي راه و رسم ديگر پيشه كردند و منافع فردي خود را به منافع ملي و نجات كشور ترجيح دادند، از آب گلآلود ماهي گرفتند و در زماني كه مردم به واسطه تحمل سختيها نحيف شده بودند، آنها فربه شده و به ثروتهاي افسانهاي دست يافتند. نوكيسگاني شدند كه خون مردم را مكيدند و هزينههاي طاقتفرسايي به مردم و نظام تحميل كردند. وليكن مردم خوش درخشيدند و در بزنگاهي كه دشمنان خواب نابودي اين كهن سرزمين را ميديدند ورق را برگرداندند و وعده خدا تحقق يافت. پذيرش قطعنامه كه به زعم تندروها سازش تاريخي قلمداد ميشد، سندي شد براي عظمتبخشي ايران اسلامي. پس از آن بود كه دوران سازندگي شروع شد و ثبات به كشور بازگشت و كشوري كه در لبه پرتگاه قرار گرفته بود به قدرت برتر منطقهاي تبديل شد. وقتي صدام به كويت حمله كرد خداوند حقانيت اين ملت غيور را بيشتر نمايان ساخت و دنيا فهميد كه پارسيان چون هميشه تاريخ مرداني بزرگ، نجيب و پاكند كه سوداي تجاوز و كشورگشايي ندارند و به همت، دانش و سرمايه تاريخي خود متكي هستند. آن روز خداوند به ايرانيان ثابت كرد كه ميتوانند مزد استقامت و خردمندي خود را صبورانه بگيرند. اكنون پس از 27 سال تاريخ دوباره تكرار شد؛ 12 سال استقامت و تحمل سختيها و مقاومت يك ملت، هرچند صاحبان ثروت و مكنت اين بار نيز سختيها را هيچ گاه تجربه نكردند و خم به ابرو نياوردند و به واسطه تحريمها سود بردند و مردم فقط تاوان دادند، تاوان مالاندوزي آنها را وقتي دزدان بدسگال از قبل از تحريمها به ثروت هنگفت دست مييافتند، اين سفرههاي مردم بود كه هر روز خاليتر ميشد، حتي با وجود قول مسوولان براي بردن پول نفت به روي سفرههايشان. وقتي برخي صاحبان قدرت با دزدان بيتالمال همدست ميشدند و به اسم دور زدن تحريمها دلارهاي نفتي را از خزانه به خارج از كشور منتقل ميكردند اين زنان سرپرست خانوار بودند كه تاوان ميدادند و شرمندگي نبردن نان به خانه را نزد فرزندانشان تحمل ميكردند. وقتي سودجويان بيمروت در كمبود دارو و امكانات درماني در خيابان ناصرخسرو و ناصرخسروها سود ميبردند، تنهاي رنجور بيماران بود كه بايد كمبودها و نبودها را تحمل كند و چه تنهاي تبداري كه مظلومانه سوخت و قرباني هوس و حرص و زيادهخواهيها شدند. اين حقوقبگيران كارمند و كارگران بودند كه شرمندگي را تحمل كردند در حالي كه رانتدهندگان و رانتگيرندگان در بده بستانهاي خود سود سرشار ميبردند، مردم تحمل ميكردند و اسقامت نشان ميدادند و افراطيون فخر ميفروختند، آن روزها تندروها در شيپور جنگ ميدميدند و سوداي جنگ و ظفر داشتند. اين مردم بودند كه دست رد به سينه ايشان زدند و نااميدشان كردند و ثابت كردند چون هميشه جنگطلب نبوده و نيستند. ملتي صلحطلبند كه اجازه تجاوز و دست درازي به سرزمين خود را به هيچكس نميدهند، آنگاه در بزنگاها به جاي راي به خشونت، به صلح و به جاي بيتدبيري و برخوردهاي شعاري و احساسي به تدبير و عقلانيت راي ميدهند و با فرصت دادن به انديشمندان اين كهن سرزمين ثابت كردند كه ايراني چه اندازه ظريف و همانند ظريف ميتوانند حقوق حقه خود را از طريق گفتوگو و مذاكره و ديپلماسي فعال به دست آورند و توطئهها را خنثي كنند. مردم يكبار ديگر ثابت كردند كه هوشيارند و سختيها و ناملايمات نميتوانند آنها را نسبت به وضعيت سرزمين و سرنوشت خود بيتفاوت سازند، عنان اختيار تصميمات مهم كشور را به دست افراطيون نميسپارند، زير بار ظلم نميروند، ظلم نميكنند و با صبوري از طريق منطق خواستههايشان را استيفا ميكنند و اين يعني رسيدن يك ملت به بلوغ و رشديافتگي و مسلما فرجام اين بلوغ، پيروزي است و مزد آن براي ملت بزرگ و شريف ايران است.در اينجا جا دارد كه از منتخبين ملت كه همچون ملت شريف اسقامت كردند، انديشه ورزيدند، تدبير به خرج دادند، تحتتاثير جوسازيهاي مسموم قرار نگرفتند، مغموم حاشيهسازان نشدند و يك بار ديگر خردورزي ايرانيان را به رخ جهانيان كشيدند و در راس آنها ديپلمات فرزانه و شهير كشورمان آقاي دكتر جواد ظريف تشكر كنيم و همصدا با ساير ايرانيان بگوييم «روحاني- ظريف، متشكريم».و سخن آخر اينكه فراموش نكنيم آنچه باعث فتح و پيروزي شد، استقامت و تدبير بود كه در سايه وحدت ملي به دست آمد.فراموش نكنيم راه دشواري پيشرو داريم و به وحدت نيازمنديم. بايد طعنهزنندگان و بداخلاقيهاي ديروز را فراموش كنيم و ببخشيم و براي رسيدن به قلههاي پيشرفت و ترقي كه حق مسلم ملت بزرگ ايران است با همدلي و همزباني كه خواسته رهبر انقلاب است به پيش رويم و با خود دايما نجوا كنيم كه ما شايسته بهترينها هستيم و مستحق حقوق بيشتر؛ حقوقي كه اگر به ما نميدهند بايد با صبر و تدبير به چنگ آوريم.ايران بزرگ چون گذشته تاريخي خود بايد بر ترك جهان بدرخشد و اين يعني ما استحقاق داريم. ما شايستهايم. باشد كه چنين كنيم.