ريشهيابي بحران امنيتي حال حاضر تركيــه
صلاحالدين هرسني
هنگامي كه احمد داوداوغلو در سومين دور از حاكميت حزب عدالت و توسعه سكان هدايت سياست خارجي تركيه را بر عهده گرفت، اعم برنامههاي سياست خارجي تركيه را بر راهبرد عمق استراتژيك بنا نهاد. اين برنامه راهبردي بر اين نكته تاكيد داشت كه تركيه تحت حاكميت حزب عدالت و توسعه ميخواهد در عرصه سياست خارجي اختلافات خود را با همسايگانش به صفر برساند. اما اين برنامه اعلامي و اعمالي بيشتر يك ژست راهبردي بود و در مرحله عمل نتوانست توفيقي به دست آورد.
در حالي كه تركيه تحت هدايت داود اوغلو در عرصه سياست خارجي تلاش داشت الگوي نظام سياسي براي كشورهاي مبتلابه تحولات موسوم به بهار عرب صادر كند، نوع مواضع تركيه در بحران سوريه، كمترين جلوه از عمق استراتژيك احمد داود اوغلو را به نمايش گذاشت. به واقع تركيه نيز در كنار توحش و بربريت داعش به دشمن شماره يك بشار اسد تبديل شد. با وجود اقدامات براندازانهاي كه از سوي رهبران حزب عدالت و توسعه نسبت به سوريه انجام گرفت، اما پيروزي بشار اسد براي چهارمين بار در كسوت رياستجمهوري نظام سياسي سوريه، هر گونه برنامههايي ايذايي و براندازانه رهبران حزب عدالت و توسعه را قرين وهن و شكست كرد. اما اين شكست موجب نشد كه رهبران حزب عدالت و توسعه از تداوم اقدامات براندازانه خود نسبت به سوريه امتناع ورزند. اين رهبران در ادوار بعد از انتخابات سوريه، به جاي اتخاذ سياست عناد نسبت به داعش در واقع با سياست منفعلانه خود زمينه را براي تجهيز داعش براي مقابله با بشار اسد و سرنگونياش فراهم كردند. با اين تعلل در دفع ضربه داعش و رفتار منفعلانه تركيه كه قابليت وارد كردن ضربه استراتژيك به داعش را داشت، به واقع داعش خود را به گونهاي تلويحي مستظهر به حمايت تركيه يافت و خيال رهبرانش از خطر ضربه تركيه آسوده ماند.
در اين راستا، جداي از عناد با سوريه آن هم بر سر عدم الگوگيري اين كشور از الگوي نظام سياسي تركيه، مماشات تركيه نسبت به داعش از دلايل ديگري نيز ناشي ميشد و آن اينكه: تركيه بازار و مشتري خوبي براي خريد نفت داعش در پايينترين نرخ قيمت جهانياش بود. در بعد ديگر تركيه از وارد كردن ضربه دوم كه قرار بود از طريق داعش در پاسخ به ضربه اول تركيه وارد شود، آگاه بود. به اين ترتيب تركيه از آنكه بخواهد مناطق ترانزيت انرژي در شمال را از خطر ضربه داعش مصون دارد، سياست مماشات را به جاي سياست مقابله ترجيح داد. از سوي ديگر، تركيه به فراست دريافته بود كه بخشي از اعاده امپراتوري عثماني در كسوت خلافت در هزاره سوم به دست رهبران حزب عدالت و توسعه رقم ميخورد و داعش اين قابليت را دارد كه براي بازاحياي خلافت چيزي چون سلوك رفتاري رهبران حزب عدالت و توسعه را تمرين كند. به اين ترتيب نوعي رسالت مشترك داعش و رهبران حزب عدالت و توسعه در بازاحياي خلافت زمينه مماشات به جاي مقابله را براي رهبران حزب عدالت و توسعه فراهم كرد. نكته مهمتر آنكه براي رهبران حال حاضر تركيه چه كابوسي مخوفتر از استقلال كردهاي منطقه كه قرار است در كسوت يك پان كرديسم به وسيله كردهاي چند كشور همسايه به وجود آيد؟ بنابراين داعش ميتوانست با اقدامات وحشيانه خود لااقل در غائله كوباني از ايجاد كابوس مخوف و ترسناك رهبران حزب عدالت و توسعه جلوگيري كند. ضمن آنكه چه نيرويي بهتر از داعش ميتوانست به بخشي از منويات رهبران حزب عدالت و توسعه كه همان به تحليل دادن قواي بشار اسد بود، جامه عمل دهد؟
به اين ترتيب و با توجه به عمده دلايل تركيه در مماشات با داعش، انتظار آن بود كه داعش نتواند خطري بالقوه براي نظام سياسي تركيه باشد. اما اين رويايي بيش نبود. تركيه مزد و پاداش مماشات خود را با حمام خوني گرفت كه داعش در منطقه سوروچ، منطقهاي متعلق به استان شانلي اورفا واقع در جنوب شرقي اين كشور به وجود آورد. اگرچه رهبران حزب عدالت و توسعه در ريشهيابي آشوب سوروچ پاي گروهك تروريستي داعش را به ميان كشيد و قراين نيز نشان ميداد كه انگشت اتهام با توجه به شرايط حال منطقه كردنشين سوروچ بايد به سوي داعش نشانه رود، اما ماجرا ريشه در علت ديگري داشت. با نگاه واقعبينانه بايد گفت كه عمده دلايل ايجاد بحران امنيتي حال حاضر تركيه كه آشوب سوروچ مظهر بارز آن است، در كنش و الگوهاي رفتاري رهبران حزب عدالت و توسعه نهفته است نه اقدامات مخربانه داعش و گروههاي وابسته به آن. اگر در سياستهاي اعمالي رهبران تركيه راهبرد مقابله به جاي راهبرد مماشات جاي ميداشت، در وقت حاضر و با توجه به نياز و ضرورت امنيتي تركيه كه رهبران حزب عدالت و توسعه داعيهداران آنند، اينگونه اين كشور دستخوش بحران امنيتي نميشد. ادامه حملات مخرب و مرگبار داعش را بايد برآيند منطقي الگوها و كنشهاي رفتاري حزب عدالت و توسعه دانست. هماينك رهبران حزب عدالت را گريز و گزيري نيست كه بخواهند همچون ساير كشورهاي مايل به مقابله، به ائتلاف ضد داعش درآيند و بر بربريت و توحشش پايان دهند. به نظر ميرسد كه نيل به اين هدف مستلزم مشاركت همه احزاب سياسي اين كشور است. دعوت به اين مشاركت راهبردي هم اينك به صورت استغاثه در بيانات معمار ديروز راهبرد عمق استراتژيك و نخستوزير امروز تركيه انعكاس يافته است. اگر اين ممكن ميسر شود، رهبران حزب عدالت و توسعه ديگر نبايد خيزرونده مهمترين حزب اپوزيسيون يعني حزب دموكراتيك خلق به رهبري صلاحالدين دمير تاش را خطري براي فعاليتهاي سياسي خود براي آينده روزگاران نظام سياسي تركيه تلقي كنند. شايد مشاركت اين حزب بتواند بر بحران امنيتي حال حاضر تركيه پايان دهد؛ واقعيتي كه با توجه به ضرورت و نياز امنيتي امروز فضاي سياسي و اجتماعي تركيه و جامعه تحولخواهش به ويژه حزب دموكراتيك خلق، دور از دسترس نيست.