علي اصغر حداد نويسنده اتريشي را معرفي ميكند
آلفرد كوبين به ايران ميآيد
زينب كاظمخواه/ علي اصغر حداد كتابهاي زيادي از زبان آلماني به فارسي ترجمه كرده است؛ آخرين اثري كه از او منتشر شده «ديگري» مجموعه داستاني از آرتور شنيتسلر است. او اين روزها در حال ترجمه اثري از روبرت والزر، نويسنده سوييسي- آلماني است. نام اين اثر «دستيار» نام دارد.
به گفته حداد پيش از اين از والزر يك اثر به فارسي ترجمه شده و اين دومين كاري است كه از او در ايران منتشر ميشود. حداد درباره رمان دستيار به «اعتماد» گفت: «اين اثر داستان جواني است كه به عنوان دستيار به منزل شخصي براي كار ميرود كه صاحبخانه مهندسي است كه ماشينهاي تبليغاتي اختراع ميكند.» والزر يكي نويسندگان مشهور سوييسي است كه گفته ميشود كافكا در «قصر» از او الهام گرفته ولي به گفته حداد اين نويسنده در ايران بسيار كم شناخته شده است.
اين نويسنده از پيشگامان ادبيات مدرن و آوانگارد است. او علاوه بر كافكا بر نويسندگان و متفكراني چون والتر بنيامين، اشتفان تسوايگ، هرمان هسه و روبرت موزيل تاثير گذاشته است. كافكا بارها آثار والزر را ستوده است و بسياري او را حلقه گمشده بين كلايست و كافكا ميدانند. چنانكه روبرت موزيل درباره او مينويسد: «آثار كافكا حالت خاصي از سبك والزر است.» والزر روز كريسمس سال ۱۹۵۶ پس از چند دهه انزوا و 23 سال زندگي در آسايشگاه در حين پيادهروي در برف درگذشت. در اين آسايشگاه وقت والزر به چسباندن پاكتهاي كاغذي و پاككردن لوبيا ميگذشت. او هرگز دچار جنون يا زوال عقل نشد اما از سال 1932 به بعد ديگر چيزي ننوشت، به بازديدكنندهاي گفت: «من را اينجا نياوردهاند كه بنويسم، مرا آوردهاند كه ديوانه باشم.» از سوي ديگر اين مترجم رماني از نويسندهاي اتريشي به نام آلفرد كوبين را به فارسي ترجمه كرده است. اين اثر «آنسو» نام دارد كه رماني فانتزي است كه موضوعش در كشوري ميگذرد.
به گفته حداد شخصيت داستان، اروپايي بسيار پولداري است كه خودش يككشور درست كرده است. در داستانهايي از اين دست، زمان داستان به آينده ميرود اما در اين رمان داستان به گذشته ميرود. فردي از اروپا به اين كشور ميرود و فروپاشي كشور در اين رمان مطرح شده است. خود كوبين براي رمان طراحي هم كرده است. آلفرد كوبين در اصل طراح بوده است، اما يكدورهاي در كار طراحي دچار بحران ميشود كه نميتوانسته خوب كار كند و در اين دوره شروع ميكند به نوشتن رمان و اين در واقع تنها رماني است كه اين نويسنده نوشته است. حداد درباره اينكه چرا تا كنون سراغ ترجمه اثر اين نويسنده كه در سال 1907 منتشر شده نرفته ميگويد: «در ادبيات اروپا دريايي كار وجود دارد و خيلي چيزها هست كه بايد ترجمه كرد. كار فراوان است، به اين خاطر تعجب ميكنم مترجماني كه زبان فرانسه ميدانند چرا از انگليسي ترجمه ميكنند؛ در حالي كه لازم نيست سراغ زبانهاي ديگر بروند.»