روايت جنون
اسدالله امرايي
«اما در همينلحظه، حس يلگي و شناوري وجودش را پساويد و آشنباخ با وحشتي نامعقول چشم باز كرد و دريافت كه بدنه سنگين و تيره كشتي از ديواره اسكله و كشتي به تلاطم درميآمدند. كشتي پس از تقلايي ناشيانه، دماغه را رو به پهنه دريا داد. آشنباخ به كنار اتاقك سكانداري رفت. مرد قوزي در اينجا صندلياي راحتي برايش باز كرد و ميهمانداري كهنه و آلوده لباس جوياي اوامرش شد. آسمان گرفته بود و باد، نمور. بندر و جزيره در پشت سر بهجا ماندند. طولي نكشيد كه در اين چشمانداز مهآلود هرآنچه خشكي بود محو شد. خاكستر زغالسنگ، سيراب از نم، به روي عرشه نمناك فرومينشست كه صفحه تازهشستهاش سرِ خشكشدن نداشت. پس از ساعتي، سقفي از كتان زدند، زيرا باران گرفته بود.» مرگ در ونيز از آثار مطرح و مهم توماس مان، نويسنده بزرگ آلماني است كه محمود حدادي ترجمه كرده و نشر افق آن را به بازار كتاب عرضه كرده است. مرگ در ونيز رمان كوتاهي است كه براساس آن فيلمي هم به كارگرداني لوكينو ويسكونتي ايتاليايي ساخته شده كه از فيلمهاي مطرح تاريخ سينماست. مرگ در ونيز داستاني زنده، تمثيلي و تكاندهنده است. اين اثر گرچه در نگاه اول، فقط يك سرنوشت را روايت ميكند، گوشهاي از كژتابيهاي جامعه اروپايي را در سرآغاز قرن بيستم، قرن جنگ و انحطاط نيز به تصوير ميكشد. همچنين شهر ونيز را در چهارسويي ميان آسيا، اروپا، گذشته و اكنون، به آينه تمامنماي يك دوران بدل ميكند. حسن ترجمههايي كه فقط ترجمه نيست و دانش مترجم كه استاد ادبيات آلماني است به كمك خواننده ميآيد ارايه جامعتر اثر است. در نسخه حاضر دونقد نيز درباره اين رمان آمده است؛ يكي به قلم هاينريش مان برادر توماس مان است با عنوان آشنباخ در ونيز و مقاله ديگري به قلم ارهارد بار، با عنوان نقد شرقگرايي استعماري در مرگ در ونيز. شخصيت اصلي رمان نويسندهاي به نام گوستاو آشنباخ است. توماس مان، برنده جايزه نوبل سال 1929، در سال 1875 در آلمان به دنيا آمد و در سال 1955 درگذشت. ذكر يك نكته هم ضرورت دارد؛ نشر افق با عقد قرارداد با ناشر اصلي كتاب، امتياز انتشار ترجمه فارسي كتاب را خريداري كرده است، كاري كه در سطح جهان به نشر ايران اعتبار ميبخشد. محمود حدادي كه آثار زيادي را از زبان آلماني ترجمه كرده ما را با ادبيات اين خطه از اروپا آشنا كرده كه در ميان ايرانيان از جايگاه ويژهاي برخوردار است. هزارتوي خاطرهنگاريها در نقد زندگي و زمانه به قلم فردريش دورنمات اثر ديگري است كه محمود حدادي ترجمه كرده و انتشارات نيلوفر ناشر آن است. رنجهاي ورتر جوان نوشته يوهان ولفگانگ فون گوته، ميشاييل كلهاس اثر هاينريش فون كلايست، سروانتس نوشته برونو فرانك، زيردست اثر هاينريش مان و در ستايش بيسوادي مجموعه چهار مقاله نوشته هانس ماگنوس انسنسبرگر از نويسندگان و شاعران مطرح از ديگر آثاري است كه محمود حدادي ترجمه كرده و نشر ماهي ناشر آنهاست. مجموعه داستان از نگاه جنون شامل داستانهايي از نويسندگان آلماني است كه در دورهاي از عمر خود به جنون مبتلا شدهاند و آثاري كه از آنها انتخاب بازتاب رنجهاي روحي ايشان است. فرانتس ورفل، ولفگانگ هيلدس هايمر، ولف ديتريش اشتوره، هاينريش مان، آلفرد دبلين، روبرت والزر، لودويگ تيك، فرانتس كافكا، مارتين والزر، پتربيكسل و ديگران است. اين مجموعه را نشر نيلوفر منتشر كرده.