نعمت چهار درصدي
ابراهيم عمران
گويا جناب جهانگيري گفتهاند در نظرسنجي نهادهاي معتبر فقط «چهار درصد» مردم «مخالف» توافق هستهاي هستند و نبايد طوري صحبت كنند كه انگار «تمام» مردم ايران هستند... خب در اينكه بيشتر مردم چه آنها كه پيگير مسائل مربوط به توافق بودند و چه آنان كه در گير ودار زندگي روزمره گوشه چشمي به آن داشتند؛ موافق توافق و گفتوگو هستند، شكي نيست و اعتدال ذاتي عموم مردم نيز جز اين نيز نميتواند باشد كه در بزنگاههاي خاص، با حمايتهاي كلامي و بودن در فضاي واقعي و مجازي، دلگرمي جانفزايي به تصميمگيران عطا ميكردند. بحث اما بر سر آن چهار درصدي است كه به گفته معاون اول، مخالف هستند. در فقره «تمام مردم خود را دانستن» ميتوان هم راي جناب جهانگيري بود كه بهدرستي تبيين كردند كه نبايد آن چهار درصد خود را تام بدانند و هر آنچه را با رسانههايي كه در اختيار دارند، صداي همه بدانند. ولي در باب چهار درصد اگر بخواهيم با «تحقير و نگاه دوم» به داستان بنگريم، ره به صواب نيست. چه كه همه اين بدهبستان سياسي طي اين 12 سال و به خصوص دو سال اخير از جهت آن بود كه بحث نگاه به مخالف، معنا و مفهوم ديگري پيدا كند. مگر نه اين بود كه ايران در برابر اكثريت، اقليت ميبود و با منطق و استدلال درست، به جايگاه فعلي در آمد. اگر سكانداران فعلي بتوانند در كنار موفقيت هستهاي، نيم نگاهي هم به ساير مقولههاي مربوط به حق مخالف داشته باشند؛ نميتواند به ضرر باشد كه در نگرش و وسعت ديدمان ميتواند تاثير عميقي بهجا نهد. شايد «حق به مخالف دادن» كه هر حرفي را بيان دارد چه درست و چه نادرست؛ برداشتها متفاوت باشد ولي اگر به نحوي اداره شود اين موضوع، كه از دل آن به امور فكريمان هم تلنگري وارد شود؛ ميتواند به قول رياست جمهوري، هم گل زد و هم گل خورد و فرجام كار در آنجا، «برجام» باشد و در اينجا «تحمل نگاه مخالف»؛ مخالفي كه شايد آنچنان هم گفتار و كردارش باب ميل نباشد و منطقش هم دور از واقعيتهاي جهاني. كه به قول سعدي «با بد انديش هم نكويي كن...»