سوداگري با گاو هندي و ناترازي برق
نيوشا طبيبي
اين روزها خبر بيبرقيها و ناترازيها را ميشنوم و غصه ميخورم كه چطور به اينجا رسيديم؟ اما بگذاريد كه يكي دو حكايت از تجربه زيستن در نقاط ديگر را برايتان تعريف كنم. البته با ايمان ميگويم كه تامين برق سرزميني به اين وسعت آن هم در شرايط تحريمي كه مانع سرمايهگذاري و نوسازي صنعت انرژي كشور است به نظرم كار عظيم و بينظيري بوده كه بايد با اعتماد به نفس از آن ياد كرد. ما چنان به شرايط خو گرفتهايم و تمام اجزاي كشور براي عادي كردن شرايط كوشيدهاند كه واقعا آنچه در پيرامونمان ميگذرد را فراموش ميكنيم. من هم مثل هموطنان ديگر در بسياري از حوزهها نارضايتي دارم، اصلا ناراحتم كه مجبور به مهاجرت شدهام، اگر بازگردم دردسرهايي دارم، مثل هزاران نفر ديگر - كه به نظرم بيانصافيهايي در حقم روا شده و من نه كسي را ميشناسم و نه بلد هستم و نه اميدي دارم كه بتوانم مسببين آزارهايي كه ديدهام را به دست قانون بسپارم. از اينها بگذريم ميخواهم عرض كنم كه من هم صددرصد موافق شرايط موجود نيستم كه اگر بودم مهاجرت نكرده بودم اما نميتوانم چشمم را به تلاشهاي هموطنانم ببندم، نميتوانم از كوشش عظيمي كه در تمام اين سالها انجام شده تا ايراني سرپا بايستد بگذرم. اتفاقا كار را كساني كردهاند كه نه نامي دارند و نه كسي آنها را ميشناسد، فقط ممكن است بشنويم كه دو ايراني متخصص ساعتها در شرايط بسيار خطرناك و گرماي 50 درجه درون توربين و تاسيسات برقي كار كردهاند تا برق منطقهاي از كشور نخوابد. آنها كه كار بيهوده ميكنند و بلد هستند بابت كارهاي نكرده بودجههاي ميلياردي هم بگيرند و اداي سازندگي دربياورند - مخترعان مستعان و لامبورگيني سازها - كم نيستند و البته صدايشان بلند است و طلبكاريشان از ملت و دولت به آسمان ميرسد.
در حادثه به راستي مفتضحانه قطع برق سراسري در اسپانيا و پرتغال ميشد فهميد كه اين كشورها تا چه حد آسيبپذير هستند و تا چه حد در مقابل سختيها و بحرانها به تعلل و سردرگمي ميافتند. اينكه ترامپ براي خوشامد همسايگان ما مشكلاتمان را به رخ ميكشد جاي سرافكندگي ندارد. متاسفانه حتي دفاع آقاي رييسجمهور هم متناسب نبود، دوست داشتم ايشان به جاي پاسخ عاميانه، عالمانه ميگفتند كه «بله ناترازي داريم، سختي داريم ولي 40 سال است بدون سرمايهگذاري خارجي بدون جريان طبيعي تجديد و نوسازي صنايع، داريم برق كشوري با اين وسعت را تامين ميكنيم و شبكه برقرساني را هم چند برابر وسعت دادهايم و حتي به كشورهاي هممرز صادرات هم داشتهايم.» اما خب آقاي دكتر بيشتر خوش دارند كه پاسخها را نه از روي نوشته و متن پيشبيني شده بلكه از دل و ضمير صاف و صادق خودشان بخوانند.
بگذاريد يك نمونهاي از گرفتاريها و كلاهبرداريهاي صنعت برق در اسپانيا - چهارمين اقتصاد اروپا و يكي از كشورهاي مهم اروپاي غربي - را برايتان تعريف كنم. ميدانيد كه هزينه انرژي در اين كشورها سرسامآور است. قيمت برق در اسپانيا ظرف چند ماه گذشته چند برابر شده و كسي هم اعتراضي نكرده! ما براي آنكه در هزينهها صرفهجويي كرده باشيم به دعوت شركت تامينكننده برق چند پنل خورشيدي نصب كرديم تا بخشي از برق خانه را از نيروي رايگان طبيعت تامين كنيم. شركتي كه برق ما را تامين ميكند قرار گذاشت كه پنلها را نصب كند، هزينهاش را هم قسطي بگيرد و مازاد مصرف ما را هم بخرد.
نكتهاي كه وجود دارد اين است كه هيچ كس حق ندارد صد درصد نيروي برقش را از اين پنلها تامين كند، مگر اينكه خارج از محدودههاي برقرساني باشد. تجهيزاتي كه نصب كردند فقط جزيي از نيروي توليد شده را به ما ميدهد و بخش اعظم آن را شركت ميدزدد و ميفروشد! چطور؟ طبق اعلام رسميشان در مدتي كوتاه آنها ۲۵۲ كيلووات از پنلهاي ما برق گرفته و برده و فروختهاند و در قبال آن ۲۶ سنت! به ما در پرداخت قبضها تخفيف دادهاند! قبض برق ۶۰۰ يورويي با تخفيف ۲۶ سنت! برق را از ما به قيمتي بسيار ناچيز خريده و به قيمت كيلوواتي يك يورو به مصرفكنندههاي ديگر فروختهاند. تازه قسط نصب و راهاندازي پنلها را هم از ما ميگيرند يعني نيروگاههاي كوچك و خردي با پول مردم راهاندازي كرده و برقش را ميدزدند و ميفروشند و تازه پول هم ميگيرند! اين را مقايسه كنيد با جريان برق در ايران، با همه كمي و كاستيهايش.
طبق قانون در هند كسي اجازه نگهداري از گاو در شهرها را ندارد، به جز معابد و مكانهاي مذهبي هندو. اما مردم با استفاده از تقدس گاوها و براي استفاده از شيرشان براي خود گاو نگه ميدارند. اين گاوها را در گوشه و كنار معابر ميبندند و در يك سيني از خوراك مورد علاقه آنها لقمه و نوالههايي ميسازند. هندوهاي معتقد، اين نوالهها را ميخرند و به گاو ميدهند و در ازايش براي تبرك دم حيوان را به ملايمت ميكشند! صاحب گاو نه تنها حيوانش را سير ميكند بلكه از فروش نوالهها سود هم ميبرد و شيرش هم رايگان به دستش ميرسد، درست مثل همين شركتهاي برق.
ميدانم كه گفتن حرفهايي اينچنين چندان خريداري ندارد كه هيچ، ممكن است آدمي را سيبل فحش و ناسزا هم بكند. اين زمان دست كشيدن به خواب قالي براي آدم سود و البته فالوئر بيشتري همراه دارد، اما من از اينكه ميبينم بهرغم هزار سختي و ظلمي كه به ما روا داشتهاند، باز هم مغرورانه ايستادهايم، احساس سربلندي دارم. همه ما دچار سختيهاي زيادي شدهايم، عزيزانمان را از دست دادهايم و شرايط بسيار ناگواري را تحمل ميكنيم، اما اينها نبايد سبب فراموش كردن آن دسته از همميهنانمان شود كه از روي ايران دوستي و همميهن پروري با هر وسيلهاي كه شده ما را سرپا نگه داشتهاند.