سينماي زيرزميني همچنان سرگردان به حال خود رها شده
شاهپور محمدي
ظاهرا در كشور ما رسم بر اين است كه تا در مورد يك موضوع يا معضل مهم جامعه، داد و فرياد و سر و صدايي از طريق رسانهها ايجاد نشود، در جهت رفع آن اتفاقي نميافتد. در زمان دولت سيزدهم بود كه به يكباره از طريق رسانهها اعلام شد، تعداد قابلتوجهي فيلم زيرزميني در جشنواره كن فرانسه توسط فيلمسازان كشورمان شركت داده شدهاند. بلافاصله اين پرسش از طريق مطبوعات و رسانهها مطرح گرديد كه چرا براي علاقهمندان اين نوع سينما كه ظاهرا تعدادشان هم كم نيست، تدابيري از طريق سازمان سينمايي كشور اتخاذ نشده است؟ چرا بايد به يكباره چنين خبر غيرمنتظرهاي از جشنواره كن فرانسه به گوش برسد؟ مگر ميشود سازمان سينمايي در مدت فعاليت خود از چنين توليداتي خبر نداشته باشد و اگر خبر داشته، چرا نسبت به آن واكنشي نشان نداده است؟ يا چرا برنامه مشخص و مدوني براي ايجاد تعامل و گفتمان فرهنگي با اين پتانسيلهاي بزرگ سينماي كشور معين نكرده است؟ اينها سوالاتي بود كه از وزير ارشاد و مدير سازمان سينمايي وقت پرسيده شد و متاسفانه مثل هميشه پاسخشان سكوت بود. در دل اين سكوت طولاني، هر از گاهي مدير سازمان سينمايي وقت در گوشه و كنار اعلام ميكردند كه علاقهاي به پاسخ به سوالات رسانهها ندارند. و شايد اين رفتار به معناي آن بود كه اصحاب قلم و رسانه نيز خيلي خودشان را با مطالبهگري و نقد و كنكاش در اين زمينهها خسته نكنند! اينگونه برخوردها صرفا گوشهاي از وضعيت اسفناك مديريت در سينماي ما بود. مسائل و معضلات و گرفتاريهاي مربوط به سينما را با انواع و اقسام بهانهها و پاك كردن صورتمساله و... به حاشيه ميبردند و در آخر هم معلوم نشد در مدت ماموريت اداري خود، چه كار مهم و بزرگ و درخوري را براي ارتقاي سينماي كشور انجام دادند. زماني كه حضور ۷۱ فيلم در جشنواره كن فرانسه رسانهاي شد، به جاي بررسي دلايل ساخت اين آثار به دور از چشم سيستم دولتي، به سازندگانشان هشدار دادند كه با قانون با آنها برخورد خواهد شد. هر منتقد و دست به قلمي هم نسبت به اين رفتارها و نگرشها نقد و اعتراضي كرد، از كلماتي مثل فسيلهاي سياسي و ... براي آنها استفاده كردند. سوال پشت سر سوال از طريق رسانهها با اين مضمون مطرح ميشد: چرا بايد اين سينماگران ايراني، در كشور خود احساس غريبي كنند و به سراغ سينماي زيرزميني بروند؟ چرا سازمان سينمايي بستري مناسب را براي اظهارنظر و بيان انديشههاي اين سينماگران پنهان فراهم نساخته است؟ اين هنرمندان مگر فرزندان اين آب و خاك نبوده و نيستند؟ چرا بايد رفتارهاي سلبي با آنها صورت گيرد؟ چرا بررسي نميشود كه دلايل فاصله گرفتن و فرار اين افراد از قوانين و دستورالعملهاي دولتي چيست؟ قطعا آنها حرفي براي گفتن داشتند. اما كسي سراغشان نرفته بود تا بپرسد و ببيند مشكلشان چيست...!! وزير وقت هم به شدت در اين زمينهها خنثي و منفعل عمل ميكرد و چنين مفاهيمي برايش اهميت ايجاد نميكرد و اصلا برايش مهم نبود كه اين هنرمندان چه ميخواهند و داراي چه نوع طرز تفكري هستند. به جاي اينكه باب گفتوگو را با آنها باز كند و به زبان فرهنگ با اين طيف هنرمند و حساس جامعه حرف بزند، اعلام كرد كه سينماگران زيرزميني با قانون طرف هستند. مدام تذكر داده شد كه به جاي رفتارهاي قهري ميتوان ستادي را براي شنيدن نظرات و ديدگاههاي اين ظرفيتهاي بزرگ فرهنگي تشكيل داد و پاي حرفها و درددلهاي اين افراد نشست. اما انگار نه انگار. اعلام كرديم كه جلوي فكر و انديشه را نميتوان گرفت و اگر بخواهد صرفا با روشهاي سلبي با اين قشر هنرمند برخورد شود، آنها بيش از گذشته به توليدات زيرزميني خود ادامه خواهند داد. كه متاسفانه كوچكترين واكنش عملي براي اين مطالبهگريها و تعيين تكليف اين استعدادهاي هنري پنهان مشاهده نشد. جشنواره اخير كن و شركت برخي فيلمهاي ايراني در اين جشنواره و گرفتن نخل طلا و... مويد اين موضوع بود كه سينماي زيرزميني همچنان در حال رشد و پيشرفت است. حال مديريت سينمايي جديد بايد آستين بالا زده و خلأ گذشته را جبران كند. اين مديريت وظيفه دارد در قالب تشكيل يك ستاد ويژهاي، ارتباط فرهنگي خود را با اين استعدادهاي بزرگ هنري تقويت كند. اگر بخواهيم تعلل يا فرصتسوزي در اين زمينهها صورت دهيم يا مثل سابق با بيمهري با اين طيف عظيم فكري برخورد كنيم، قطعا كشورهاي مهاجرپذير براي جذب اين انديشهها و خلاقيتها به سرعت وارد عمل خواهند شد. بنابراين لازم است درنهايت احترام و صميميت از آنها دعوت و پرسيده شود كه چرا مايلند به دور از چشم سيستم دولتي به آفرينشهاي هنري خود بپردازند و دلايل منطقي اين خواستهها چيست؟ قطعا آنها حرفي براي گفتن دارند. تا دير نشده بايد سراغ اين استعدادهاي غني هنري رفت و با زبان و ادبيات فرهنگ با آنها سخن گفت و فضا و عرصه را براي بيان ديدگاههاي اين عزيزان مهيا كرد. با ايجاد كرسيهاي آزادانديشي و فراهم نمودن فضاي مناسب براي گفتمان فرهنگي با اين استعدادهاي پنهان، قطعا نتايج مفيد و مثبتي حاصل خواهد شد.مستندساز و منتقد