« اعتماد » در گفت و گو با کارشناسان محور مذاکرات ایران و امریکا را بررسی میکند
اراده و اجماع برای توافق
مهدي بيكاوغلي
در آخرين دست از اخبار مرتبط با مذاكرات ايران و امريكا المانيتور به نقل از منابع آگاه خود اعلام كرده كه امريكا ايده تازهاي را در بحث هستهاي روي ميز گذاشته كه موانع مرتبط با اين مطالبه را پشت سر گذاشته و درك مشتركي براي دو طرف پيشنهاد ميكند. همزمان با انتشار اين اخبار ترامپ هم اعلام كرده، احتمال دسترسي به توافق در آيندهاي نزديك وجود دارد. اما اين همه ماجرا نيست؛ برخي اخبار پشت پرده حاكي از آن است كه ترامپ در مذاكره با اروپاييها به دنبال آن است كه از اهرم مكانيسم ماشه استفاده و ايران را مجاب به توافق كند. در عين حال ابزار آژانس انرژي اتمي هم همچنان براي امريكا تاثيرگذار تلقي ميشود. در كنار اين دوگانه تهديد نظامي و اعمال تحريمهاي تازه هم دنبال ميشود. اين همان سياست چماق و هويج است كه امريكا طي سالهاي اخير بارها آن را آزموده و نتيجهاي از آن نگرفته است. ايران اما بدون توجه به فشارهاي بيروني تلاش ميكند در راستاي منافع ملي خود با امريكا درك مشتركي ايجاد كند. كارشناسان سياسي و تحليلگران اما معتقدند بهترين راهكار براي عبور از چالشهاي موجود، توافق بر سر Npt است كه هم منافع ايران را تامين ميكند و هم پاسخگوي مطالبات طرف امريكايي است. در نقطه مقابل حقشناس معتقد است پالسهاي ارسالي از سوي بازارهاي ايران نشاندهنده دردسترس بودن توافق ميان دو كشور است. با توجه به اينكه بازارها معمولا زودتر از ساير گزارهها واكنش نشان داده و تغيير ميكنند، ثبات شكل گرفته در بازارهاي اقتصادي ايران نشانه توافق احتمالي است.
هادي حقشناس: زودبازدهترين دستاورد براي ترامپ، تفاهم با ايران است
هادي حقشناس، فعال سياسي اصلاحطلب در گفتوگو با «اعتماد» در خصوص آخرين اخبار مرتبط با گفتوگوهاي دوجانبه ايران و امريكا و اينكه تا چه اندازه دو طرف به توافق نزديكند، ميگويد: «آنچه به نظر ميرسد، بر فضاي گفتوگوهاي ايران و امريكا حاكم شده، يك راهبرد كلي است مبتني بر اينكه طرفين حاضر در مذاكرات به يك نوع مواضع مشترك دست پيدا كردهاند. البته تحليلهاي ما بر اساس اخبار منتشر شده از سوي دو طرف مذاكرات است. نكته كليدي آن است كه در هر دو سمت ماجرا، ارادهاي سياسي براي به نتيجه رسيدن توافق شكل گرفته است. مضاف بر اينكه مجموع رفت و آمدهايي كه برخي كشورهاي همسايه از تهران و بالعكس داشتهاند، اجماعي منطقهاي را در خصوص توافق نشان ميدهد. روشن است يكي از گزارههاي اصلي توافق، همين اجماع منطقهاي ميتواند باشد.»
حقشناس ادامه ميدهد: «2 فرض مهم هم در اين ميان وجود دارد؛ نخست اينكه بر اساس فتواي رهبر انقلاب، ايران نميخواهد به سلاح هستهاي برسد. فتواي رهبري بر حرام بودن اين نوع تسليحات است. مساله دوم، مطالبه طرف مقابل از ايران است. امريكا يك خط قرمز ترسيمي بيشتر ندارد و آن اينكه ايران به سمت سلاح هستهاي نرود. ساير موارد مطرح شده در اين خصوص كه غنيسازي صفر شود و...بيشتر براي خوراك رسانهاي و فضاي داخلي كشورهاست.»
اين فعال سياسي يادآور ميشود: «اين پيشفرضهاي تحليلي اين گزاره را در فضاي رسانهاي پررنگ ميكند كه دو كشور اراده جدي براي توافق دارند. البته در كنار اين گزاره، قرايني كه در بازارهاي اقتصادي نيز ثبت شده هم تاييد بر همين رويكرد براي توافق است. نبايد فراموش كرد كه بازارها پس از افزايش آخر نرخ ارز در ماههاي منتهي به سال جديد به محدوده قيمتي 80هزار تومان رسيده و روي اين نقطه، فضاي تعادلي ايجاد كردهاند.»
او ميگويد: «با مجموعه تحولات جهاني مانند تنازعات روسيه-اوكراين، تنش چين-تايوان، تنشهاي اتحاديه اروپا-روسيه، مشكلات اتحاديه اروپا-چين، همچنين وعدههاي ترامپ در خصوص الحاق كانادا به عنوان ايالت 51 امريكا و...شرايطي را شكل دادهاند كه توافق را براي امريكا امري لاجرم ميسازد. به نظر ميرسد، زودبازدهترين دستاورد براي ترامپ، تفاهم با ايران باشد. وقتي اين دادههاي اطلاعاتي را كنار هم ميگذاريم، كنش و واكنش بازارها بررسي ميشود و سفرهاي متعدد رهبران كشورهاي خليجفارس و عمان را كنار هم قرار ميدهيم، خبر از اتفاق قريبالوقوعي ميدهد كه برآيند آن ممكن است، منجر به بهبود مذاكرات شود.»
حقشناس در پاسخ به اين پرسش «اعتماد» كه نهايتا آيا توافق را در دسترس ميبينيد يا اينكه بايد آن را در دوردستها جستوجو كرد؟ ميگويد: «البته در عرصه سياسي تا زمان قطعي شدن توافق نميتوان پيشبيني خاصي كرد، اما قرائن نشان ميدهد كه اتفاقي در راستاي منافع ملي در راه حادث شدن است.»
حشمت فلاحتپيشه: توافق ايران و امريكا تنها در قالب Npt معنا دارد
در شرايطي كه حقشناس با خوشبيني بيشتري درباره توافق در دسترس صحبت ميكند، حشمت فلاحتپيشه ترجيح ميدهد با عينك بدبيني به مذاكرات بنگرد. فلاحتپيشه در پاسخ به اين پرسش «اعتماد» كه فضاي مذاكرات را چطور ميبينيد؟ ميگويد: «معتقدم، ترامپ در حال استفاده از بازيگراني است كه قبلا آنها را از مذاكرات كنار گذاشته بود. در واقع در حال بازگرداندن اين بازيگران به پرده نهايي مذاكرات است. چماق اولي كه ترامپ از آن استفاده ميكند، اسراييل است. ترامپ اين روزها به دفعات از تهديد نظامي توسط اسراييل صحبت ميكند. تهديد بعدي، مكانيسم استفاده از ماشه توسط 3كشور اروپايي است و سومين تهديد امريكا عليه ايران نشست بعدي شوراي حكام است. در واقع ترامپ از بطن مذاكره با اروپا تلاش ميكند قطعنامهاي را آماده كند كه ايران را به درگاه شوراي امنيت سازمان ملل متحد سوق ميدهد. اين موارد جداي از فشار حداكثري ترامپ است كه مابين هر مذاكرات تحريمهاي جديدي را عليه ايران تصويب ميكند.» اين تحليلگر سياسي با اشاره به اينكه اسم اين نوع مذاكرات را بايد مذاكره تحت فشار گذاشت، ميگويد: «طبيعتا تحت فشار، هيچ طرفي نميتواند به توافق معقول برسد. تنها راهكار باقيمانده، دستيابي به يك توافق موقت است كه به چالش جنگ سرد ميان ايران و امريكا پايان ميدهد. اين رويكردي است كه امريكا طي روزهاي اخير آن را دنبال ميكند. نوع تحليل مواضع امريكاييها هم نشاندهنده مفاهيمي خارج از ادبيات ديپلماسي است. مثلا ترامپ از انفجار بخشي از تاسيسات هستهاي ايران صحبت كرده و مدام از بمباران سخن ميگويد! اين روند نشان ميدهد ظاهر مذاكرات در راستاي توافق است، اما در باطن گفتوگوها، نوعي جنگ سرد در جريان است.» او يادآور ميشود: «بهرغم همه اين گزارههاي متضاد معتقدم طرحي ميتواند منتج به توافق ميان ايران و امريكا شود كه در قالب Npt منعقد شود. هر كشوري كه عضو اين كنوانسيون است، ميتواند از اختيارات و امتيازاتي برخوردار باشد ضمن اينكه سطحي از نظارتها را نيز بپذيرد. هر ايدهاي خارج از Npt در ايران خريداري نخواهد داشت و با آن مخالفت ميشود. ضمن اينكه امكان پايداري چنين توافقي هم ضعيف خواهد بود.»
فلاحتپيشه در پاسخ به پرسش «اعتماد» در خصوص اينكه برخي طرحهاي جديد مثل طرح عمان در خصوص زمانبندي براي غنيسازي يا ايجاد كنسرسيوم طرح شده، آيا اين طرحها كاربردي هستند؟ ميگويد: «به نظرم ايجاد كنسرسيومي براي سوخت هستهاي طرح خوبي است، اما اجراي آن منوط به همكاريهاي نزديك بين ايران و كشورهاي منطقه است. چنين بنيادي هنوز كاملا شكل نگرفته است. ضمن اينكه اين ايده، چالش دايم بين اسراييل و كشورهاي منطقه را حفظ ميكند. در خصوص تعليق زماني غنيسازي هم نميتوان با اعتماد سخن گفت، چراكه مرزهاي تعليق هم مشخص نيست.»اين فعال سياسي همچنين ميگويد: «طرح تعليق در شرايط انفعالي مطرح شد. زماني كه عراقچي و ويتكاف نتوانستند به تفاهم برسند، طرف عماني پيشنهاداتي را مطرح كرد تا شكست مذاكرات اعلام نشود. موضوع تعليق پس از اين فضا مطرح شد. اين تعليق تحت شرايط خاصي قابليت اجرا دارد. در اين طرح ايران بايد از حقوق هستهاي خود محروم نشود. ضمن اينكه هزينههاي گزافي كه ايران در حوزه هستهاي متحمل شده نيز بايد جبران شود. امكان فني خاموش كردن دستگاههاي سانتريفيوژ وجود ندارد. ضمن اينكه موضوع تامين سوخت مورد نياز ايران در قالب برنامههاي توسعهاي كشور و وصل شدن فناوريهاي هستهاي به بسياري از حوزههاي صنعت و توليدهاي تكنولوژي جدي است.» فلاحتپيشه در پايان تاكيد ميكند: «بنابراين هنوز امكان رسيدن به توافق با چنين پيچيدگيهايي در كوتاهمدت وجود ندارد. تنها راه باقيمانده، توافق بر سر نوعي آتشبس هستهاي است. آتشبسي كه شامل عدم به كارگيري مكانيسم ماشه، پرهيز از جنگ و امكان مذاكرات بر سر مسائل فني باشد. از اين طريق ميتوان به توافق در دورنماي آينده اميد داشت. در غير اين صورت با توجه به وجود بازيگران آشوبگري چون رژيم اسراييل، احتمال انحراف گفتوگوها منتفي نيست. اما در عين حال موضوع مهم اراده دو طرف براي دستيابي به توافق است كه احتمال دستيابي به يك درك مشترك را بيشتر ميكند.»