از فرمانده شهيد «غلامعلي رشيد» چه ميتوان گفت؟
محمد دروديان
تاكنون غير از تاكيد بر شخصيت اخلاقي و رفتاري، دو مفهوم مورد اجماع، شامل «ناشناختگي» و «شخصيت استراتژيك» وجه مشترك قضاوت درباره سپهبد شهيد غلامعلي رشيد، فرمانده قرارگاه مركزي خاتمالانبيا (ص) بوده است. مفاهيمي كه به ظاهر متناقض است اما يكديگر را تكميل و معنا ميكنند. ريشه ناشناختگي اين فرمانده شهيد، حضور نداشتن در رسانه و خودداري از سخن گفتن است كه با اقتضاي جايگاه فكري- مسووليتي در حوزه راهبردي كه نميتوان همواره سخن گفت يا هر سخني را بيان كرد، همخواني دارد. در عين حال دشواري تعريف از نقش تفكر و موقعيت استراتژيك وي، حتي اگر ضروري و امكانپذير باشد، به دليل تجربه جنگ با عراق و گسترش ادبيات دفاعي به جاي گفتمان نظامي- استراتژيك، بسيار دشوار است، زيرا بدون وجود گفتمان استراتژيك نميتوان مساله جنگ را به عنوان امر استراتژيك و نقش فرمانده شهيد را با برخورداري از تفكر استراتژيك، مورد ارزيابي و تفسير قرار داد، ضمن اينكه، هر آنچه بايد گفته شود، به دليل برخورداري از طبقهبندي، نميتوان گفت. به همين دليل گفتار انتقادي- استراتژيك ايشان درباره مساله جنگ و ضرورت اتخاذ راهبرد تهاجمي، ايجاد تغييرات ساختاري و الزامات فرماندهي يكپارچه و هماهنگ، به جلسات و با افراد خاص محدود شده بود و از طريق نگارش تحولات و تصميمات استراتژيك در دفتر يادداشتهاي روزنوشت شخصي، اميدوار بود در آينده فرصت انتشار آن فراهم شود. درحاليكه تمامي دستنوشتههاي ايشان به عنوان منبع تبيين مسائل اساسي و استراتژيك جنگ و درسآموزي از آن، همانند وجود بيبديلش، در ميان موج انفجار و تخريب، از ميان رفت، بنابراين امكان طرح نظرات مناقشهآميز شهيد رشيد، بدون مستندات آن، چگونه امكانپذير است؟ با اين توضيح، در پاسخ به پرسش طرح شده در عنوان اين يادداشت، ميتوان گفت: سرشت زندگي سراسر امنيتي و نظامي سردار غلامعلي رشيد كه از نوجواني و با مبارزه آغاز و در 72 سالگي به اذنالله بسته شد، با مطالعه، تفكر، تصميمگيري و فرماندهي همراه بود و همچنان ناشناخته باقي خواهد ماند، زيرا آنچه از شخصيت و رفتار عمومي و خاص ايشان گفته و نوشته خواهد شد...
روشن نيست تا چه اندازه با آنچه درباره تفكر و شخصيت كمنظير يك «فرمانده» ارشد و با تجربه نظامي ميتوان گفت، مطابقت و همخواني داشته و امكانپذير باشد، بنابراين جز بهت و حيرت از نحوه شهادت و توصيف فراق جانسوز و غمانگيز وي و محروميت از همنشيني و همسخني با مرد اخلاق، تفكر و تدبير كه گذشت زمان نه تنها از آن نخواهد كاست، بلكه افزونتر خواهد شد، چه ميتوان گفت؟ در عين حال 40 روز پس از شهادت ايشان و براي تسلي دلهاي نگران و اندوهگين، به برخي از مشخصههايي ميتوان اشاره كرد كه بيش از آنكه وجه «تمايز» فرمانده شهيد را به عنوان يك ضرورت، آشكار و تفسير كند، بر وجه «تشابه» با ساير فرماندهان شهيد استوار است. سپهبد شهيد غلامعلي رشيد در زمان جنگ با عراق يكي از اعضاي حلقه راهبردي پنج نفره جنگ در سپاه بود كه از آن پنج نفر، دو تن شهيد و سه تن ديگر باقي ماندهاند. اما پس از جنگ به دليل مسووليت جانشيني رييس ستاد كل نيروهاي مسلح و بعدها فرماندهي قرارگاه مركزي خاتم الانبيا(ص) در راس حلقهاي قرار داشت كه در طراحي شالوده و ساختار قدرت دفاعي و تهاجمي ج.ا.ايران در سه دهه گذشته، نقش اساسي داشتند كه اكثر آنها در تهاجم اوليه اسراييل، در سحرگاه روز جمعه 23 خرداد 1404 و با هدف خنثيسازي راس فرماندهي نيروهاي مسلح در جنگ، همراه با ساير فرماندهان عضو اين حلقه راهبردي به شهادت رسيدند. در عين حال آنچه رشيد عزيز را دوست داشتني و از ساير عزيزان متمايز و امكان فرماندهي وي بر اذهان و اقناعسازي آنها را فراهم ميكرد، به نظرم برخورداري از قدرت ذهني در تصويرسازي از جغرافياي منطقه نبرد، شناخت تجهيزات و ساختار نيروهاي قابل بهكارگيري در صحنه و در نتيجه توانمندي خاص وي در طراحي مانور عمليات، همراه با ترسيم وضعيتهاي مختلف در زمان و مكان بود. در واقع شهيد رشيد از توانمندي شناخت و تركيب مولفههاي قدرت و استفاده از نيروها براي تامين اهداف نظامي، در موقعيت و وضعيتهاي مختلف عملياتي برخوردار بود. به نظرم اين توانمنديها ريشه در عوامل مختلفي داشت كه به برخي از موارد آن ميتوان اشاره كرد:
1) پيگيري مستمر اطلاعات و ارزيابي از تحولات در حوزههاي سياسي، نظامي و امنيتي
2) برخورداري از مطالعات بسيار وسيع تاريخي، سياسي و ديني
3) شناخت ظرفيت افراد و آمادگي براي شنيدن نظرات مختلف و بهكارگيري آنها
4) قدرت بالاي ذهني براي انتظامبخشي به موضوعات مختلف و ارائه آن
5) اهتمام به تفكر و تأمل دائمي درباره وضعيتها و احتمالات مختلف در آينده
و برخي عوامل ديگر كه بايد جداگانه براي شناسايي برجستگيها و كاستيهاي آن تلاش كرد.